دانلود رمان عشق سیاه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، تراژدی، غمگین، معمایی، پلیسی، طنز، پایان خوش
نویسنده رمان: آزاده رمضانی
تعداد صفحات: 535
خلاصه رمان: من سوزانم… تو آمدی قلبم را مال خودت کردی و بد سوزاندیم.. و من می آیم به زودی زود..قلبت را از ریشه میکنم. و تو نمی دانی من دیگر دختر ساده و ابله اون روز ها نیستم. عوض شده ام .. و تو باعثش شدی….
قسمتی از متن رمان عشق سیاه
سامان رو دیدم که اون سمت لابی نشسته بود و منتظر علامت من بود تا مدارکو بیاره. نگاهی بهش کردم و با مدارک به سمت ما اومد. سامان مدارکو روی میز گذاشت و از میز دور شد. تعجب رو توی چهره هاشون حس میکردم با دیدن مدارک ترسیدند و با دیدن قيافه مصمم من موافقتشون رو اعلام کردند. با خوشحالی برگ های رو جلوشون گذاشتم. یکی یکی امضا میکردند. باورم نمیشد که نقشم عملی شد و نظر همشونو نسبت به میرزایی برگردوندم.
بعد از امضا کردن با غرور از جام بلند شدم و از همشون
خدافظی کردم. داشتم از میز دور میشدم که رامین ناصری از جایش بلند شد و لبخندی ژکوندی زد از آشنایی باهاتون خوشحالم بانوی زیبا… از طرز حرف زدنش بدم اومد و با اخمی غلیظ رومو ازش برگردوندم و سعی کردم از اونجا خارج بشم……سوار ماشین که شدم به خوشحالیم فکر کردم، بالاخره یکی از مراحل انتقامم را به خوبی انجام داده بودم،
فکر اینکه در راه پیروزی هستم لبخند روی لبهایم مهمان می شود. به سمت پارکینگ هتل می روم و ماشین را پارک میکنم. بعد کلید انداختن در را باز میکنم و با خوش حالی آهنگ شادی را گذاشتم و با ریتم آهنگ شروع به خندیدن کردم تا عضلات صورتم درد گرفتند و خسته شدند به طرف تخت رفتم و دراز کشیدم و به آینده ی نامعلومی که در آن قرار به انتقام دارم و معلوم نیست سرنوشت چه برایم رقم میزند فکر کردم تا چشمانم سنگین…