دانلود رمان عشق فنا ناپذیره نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه-اجتماعی
نویسنده رمان: یاسمن خوشنام
تعداد صفحات: 176
خلاصه رمان: راجب دختری به نام نیها که توی هند مدل هستش و عاشق همکار قدیمیش شده اما آرین ازدواج میکنه و اونو تو حسرت میزاره…پایان تلخ.
قسمتی از متن رمان عشق فنا ناپذیره
از ماشین پیاده شدیم … اون بچه ها دور تا دور کیت رو گرفته بودن و ازش امضا میگرفتن … کیت برعکس زارا خیلی مهربون بود و با آرامش و حوصله با تمام بچه ها حرف میزد … با بعضی هاشون که دوربین های دهه ۷۰ رو داشتن عکس می انداخت … خلاصه نمی دونم مهربونی ذاتی این دختر رو چه جور بیان کنم … نزدیک به ۳ ساعت از وقتمون رفته بود … آرین که توی ماشین نشسته بود و بهم گفته بود که هر وقت کار کیت تموم شد خبرش کنم پیش کیت و بچه ها رفتم … ببخشید … بچه ها لطفا ساکت باشید به لحظه … همه به سمت من برگشتن و با تعجب نگام کردن – ببینید می دونم که از دیدن کسی که خیلی دوستش دارید خوشحالید اما علاوه بر اینکه کیت کارهایی داره ،
من هم باید کارم رو انجام بدم یکی از بچه ها با حالت با مزه ای پرسید : خب ما چیکار به کار شما داریم ؟ کار من مربوط به شماهاست دیگه … من اومدم اینجا تا با کیت از شما عکس بگیریم … خوبه ؟ ذوق و خوشحالی رو از توی چشماشون میخوندم .. همشون با هم گفتن عاليه …. خب حالا اگه قول بدید که پاهام همکاری کنید تا کارها زود انجام بشه قول میدم از این عکس برای همتون یکی یه دونه بیارم … باشه ؟ به سمت ماشین رفتم … آرین صندلی رو خوابونده بود و به خواب عمیقی فرو رفته بود … آرین پاشو … آرین … پاشو دیگه کار داریم – با دستم تکونش دادم … پاشو دیگه …
اه . بیدار نمی شد … با پام به دونه لگد زدم به تاپرش – به جهنم بیدار نشو … به سمت بچه ها رفتم تا آمادشون کنم که صدای آرین رو شنیدم … فکر نمی کردم این قدر عصبی باشی … داشت پشت سرم حرکت می کرد میبینی که هستم … حالا هم زود باش وسایل رو آماده کن … کار اون روزمون تا نزدیک های عصر طول کشید … معلوم بود جمع کردن اون همه بچه با هم توی به عکس و اینکه مراقب باشی همه خوب بیفتن کار سختی بود … نزدیک به ۴۶ تا عکس گرفتیم … توی هر کدوم از ۴۵ تا عکس یا یکی از بچه ها چشماش بسته می شد با خنده اشون می گرفت یا تکون می خوردن خلاصه…