دانلود رمان عشق ملا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: صحنه دار، ممنوعه، آنلاین
نویسنده رمان: شادی قربانی
تعداد صفحات: 1000
خلاصه رمان: نگین با روحی دوست میشه که او را باردار میکند اقدام نگین برای سقط جنینش باعث میشود ک …..
قسمتی از متن رمان عشق ملا
باردار بودم… بچه نيفتاده بود… اما چطور ممکنه امکان نداشت! عصبی و گيج از مطب بيرون زدم و روی پله های پاساژ نشستم… نميدونستم چيکار بايد بکنم… من به همه گفته بودم بچه سقط شده… همچين چيزی ممکن نبود! دوباره حرکتش رو حس کردم… عصبی بلند شدمو فورا تاکسی گرفتم… مقابل مطب اون دکتر پياده شدم و داخل رفتم… بيمارا نشسته بودن، بدون اينکه جواب منشی رو بدم در رو باز کردم و وارد اتاق دکتر شدم که به سمتمون چرخيد…
با ديدنم اول شوکه نگاهم کرد اما سريع خودش رو جمع کرد… اخماش بهم گره خورد و گفت: اينجا چه خبره؟ تو به من گفتی بچه افتاده… از توی کيفم عکس سونو رو بيرون آوردم و توی صورتش پرت کردم و فرياد کشيدم : پس اين چيه؟ گيج و منگ روی تخت افتادم… رسول اخ رسول… حرفای دکتر توی گوشم زنگ ميزد: شوهرت اومد اينجا و تهديدم کرد که نبايد بچه رو بندازم… همش صحنه سازی بود…
اون آمپول هم فقط باعث ميشد تو دردی توی شکمت حس کنی و بعد يه مدت خوب بشه… هيچ ضرری نداشت… سرم رو بين دستام گرفتم، حس ميکردم زندگيم شده يه فيلم ترسناک… بلند شدمو کمدم رو زير و رو کردم… عکس سونويی که رفته بودم رو آوردم و بهش خيره موندم… هر چی نگاه ميکردم کمتر سر در مياوردم… بچه ی توی شکمم از ملاست… چرا بايد شبيه چيزای باشه که توی خونه رسول ديدم؟! اسم هردو يکيه! ملا چرا ديگه سراغم نمياد؟! موهای کنده شده ام… نمازی که خوندم و صدای جيغ… چرا رسول بايد بره دکتر رو تهديد به مرگ کنه!..
