دانلود رمان عطر شنل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز، بزرگسال
نویسنده رمان: تهمینه
تعداد صفحات: 561
خلاصه رمان: طیلا دختر دل شکسته ای که برا رسیدن به عشقش شاهرخ، تن به یه ازدواج صوری میده، ولی این ازدواج اونو تو دردسرهای بدی میندازه که کلا از هدفش دور میشه …
قسمتی از متن رمان عطر شنل
طيلا سرشو به نشونه باشه تکون داد . هانیتا با سیمین تماس گرفت و بعد حال و احوال گفت : خاله یکی از دوستام یه مشکلی براش پیش اومده ، اورژانسیه ، فقط هم خودت میتونی کمکش کنی ….. آره دیگه همون مشکل ….. آهان همین امروز باید انجام بده ؟ …. خیلی خب پس خودت بهش زنگ بزن و باهاش هماهنگ کن . فعلا ! طيلا وحشت زده گفت ؟ هانی من اصلا امروز آمادگیشو ندارم .هانیتا خندید : خنگو ببین ! امروز که پیش خالم نمیریم…
الان باید بریم سونوگرافی تا ببینیم این توله سگ چند وقتشه شاید کارت با قرص راه افتاد . سونوگراف همکار خالمه بدون نوبت کارمون رو راه میندازه فقط همکار خالم از سقط و اینا چیزی نمیدونه سوتی نکنی . طیلا زیر لب باشه ای گفت . به سونوگرافی که رسیدن منشی بدون نوبت فرستادشون داخل زن مسن و خوش برخوردی که خانوم عبدی صداش میزدن تو اتاق سونوگرافی منتظرشون بود .هانیتا سلام علیک گرمی کرد و گفت : خانوم عبدی دوست من جواب آزمایش بارداریش مثبته میخواد بدونه بچه ش چند وقتشه .
امروز هم که ۹ اردیبهشته …. ۷ هفته و ۳ روزشه ، وضعیتش هم طبیعیه ، هفته دیگه هم اگه بیای صدای ضربان قلبشو میشنوی ، میتونی بلند شی عزیزم . ( طيلا شکمشو پاک کرد و بلند شد ، در حالیکه شلوارشو پاش میکرد خانوم عبدی کاغذ کوچیکی داد دستش و گفت : اینم اولین عکس از بچه ت ، زودتر هم یه دکتر زنان پیدا کن و تحت نظرش باش .طیلا و هانیتا از سونوگرافی بیرون اومدن . طیلا درحالیکه به نقطه کوچیکی که میگفتن بچشه نگاه میکرد گفت : هانی نگاه کن چقدر کوچولوعه ! هانیتا یه تای ابروشو بالا انداخت: الان خوشحالی؟ نبايد باشم ولی خوشحالم، این نقطه کوچولو بچه من وشاهرخه!