باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان عمارت سیاه به قلم ناشناس با لینک مستقیم

دانلود رمان عمارت سیاه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
نویسنده رمان: ناشناس
تعداد صفحات: 688

رمان عمارت سیاه

خلاصه رمان: داستان درباره دو دوست به اسم تمنا و شیدا است که هیچکدوم از گذشته اون یکی خبرندارن اما با این حال بهترین دوستای همن یه روز مردی به گوشی تمنا زنگ میزنه و ازش میخاد که به دنبال دوستش شیدا بره و این زنگ پای تمنارو به عمارتی پر رمز و راز باز میکنه عمارتی خوف انگیز ک در اون مردی مقتدر و ترسناک اما جذاب و دلفریب زندگی میکنه رمانی پر از رمز و راز و معما و کش مکش دختری بی پروا و سرکش و زیبا و مردی ک به هیچ عنوان تحمل این سرکشی هارو…

قسمتی از متن رمان عمارت سیاه

شارون نگران جلو آمد تا از آن اتفاق جلوگیری کند …… اما با اشاره نامحسوس دست هامان عقب ماند بلاخره با تشری که بانو زد هامان جلوی چشم های نگران شارون نگاه کرد…تمنا معذب اما خوشحال دست هایش را بالا برد ،،،،،،، هامان خنده کرد انقدر در این چند دقیقه حرص خورده بود که نمی توانست بیخیال انتقامش شود هامان به سختی از پله ها پایین رفت کمرش چنان تیر می کشید که انگار هر لحظه امکان داشت بشکند…

تمنا را آرام و با ملاحظه روی پله ی آخر گذاشت دندان هایش را از درد روی هم فشرد و نفسش را حبس کرد تا صدای ناله اش بلند نشود تمنا متعجب به صورت رنگ پریده و دانه های عرقی که روی پیشانی اش نشسته بود نگاه کرد و گفت : مسخره بازی درنیار دیگه اون قدرم سنگین ” نیستم شارون ماشین را جلوی پایشان نگه داشت تمنا سوار شد و هامان به سختی در ماشین نشست و در ، رابست ؛ شارون نگران به سمتش چرخید می دانست درد کند کشنده ای را تحمل می شارون : خوبی هامان؟ هامان سرش را تکان داد اما حرفی نزد می دانست اگر دهنش را باز کند صدای ناله اش بلند می شود، شارون ضربه ای به فرمان زد…

و گفت : قرصات همراهم نیست یکم تحمل کن زود میرسیم خونه تمنا متعجب و هل گفت : چی شدی ؟ واقعا کمرت درد گرفت ؟؟؟؟؟؟ شارون بجای هامان گفت : کمرش مشکل داره نباید ” اصلا چیزای سنگین بلند کنه تمنا نگران و ناراحت به هامان نزدیک شد عذاب وجدان و نگرانی همچون خوره به جانش افتاده بودند از اینکه کسی بخاطر او آسیب ببیند و درد بکشد متنفر بود ناخداگاه بغض کرد و چشم هایش پر از ..اشک شد دیدن در کشیدن هامان برایش سخت و عذاب آور بود دستی به چشم های خیس از اشکش کشید با صدایی آرام و مظلوم گفت : می خوای تا وقتی که برسیم کمرتو ماساژ بدم شاید اینجوری یکم حالت بهتر شه

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داستان درباره دو دوست به اسم تمنا و شیدا است که هیچکدوم از گذشته اون یکی خبرندارن اما با این حال بهترین دوستای همن یه روز مردی به گوشی تمنا زنگ میزنه و ازش میخاد که به دنبال دوستش شیدا بره و این زنگ پای تمنارو به عمارتی پر رمز و راز باز میکنه عمارتی خوف انگیز ک در اون مردی مقتدر و ترسناک اما جذاب و دلفریب زندگی میکنه رمانی پر از رمز و راز و معما و کش مکش دختری بی پروا و سرکش و زیبا و مردی ک به هیچ عنوان تحمل این سرکشی هارو...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: عمارت سیاه
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
  • نویسنده: ناشناس
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: 688
لینک های دانلود
  • 632 روز پيش
  • admin
  • 2,007 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.