دانلود رمان عمر هیچ درختی ابدی نیست نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مهسا نجف زاده
تعداد صفحات: 218
خلاصه رمان: ترا به ترانه ها بخشیدم به صدای موسیقی به سکوت شکوفه ها که به میوه بدل می شوند و از دستم می چینند .ترا به ترانه ها بخشیدم با من تمام عمر هیچ درختی ابدی نیست باید به جدایی از زندگی عادت کرد…
قسمتی از متن رمان عمر هیچ درختی ابدی نیست
مرد دست به سینه بازویش را به دیوار تکیه داده و به حرکات تُند انگشتان او خیره نگاه می کرد.گفت : قهوه رو تازه دم کردم، چرا براي خودتون یکی نمی ریزید ؟
چاقو را روي میز گذاشت و در یخچال را باز کرد.مرد تکیه اش را از دیوار گرفت، به آرامی نزدیک شد و گفت : لازانیا ! این خیلی عالی به نظر می رسه … من حافظه تصویري خوبی دارم ، مطمئنم شما رو قبلا ندیدم و نمی شناسمتون . قوطی کنسرو ذرت را زیر آب گرفت و شانه بالا انداخت .
با دست اشاره کوتاهی به شومینه و عکس بزرگ مرد کرد و گفت : شما باید آقاي عبادي باشید … دکتر طاها
عبادي . طاها خندید . جلو رفتم. در باز کُن را از داخل کشو بیرون کشید . قوطی کنسرو را از دستش گرفت و گفت : چند سالی هست که فهمیدم کی هستم اما … موضوع من نیستم، درسته ؟! چرخید و کنسرو باز شده را به دستش داد. مینو مرتب از شما تعریف می کنه … فکر می کنم اغراق می کرده .طاها با صدا خندید .
مینو ؟!!! کمی در اشتباه هستید … من خیلی بیشتر از چیزي هستم که دیگران از من می دونند، شما چی ؟
خاله مینو چیزي در مورد شما به من نگفته بود . پوزخندي زد و گفت : انتظار چنین چیزي رو هم از ایشان نداشتم