رمان غارتگر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، مافیایی، معمایی، انتقامی
نویسنده رمان: پرتو فرهمند
تعداد صفحات: 695
خلاصه رمان: چه اتفاقی میوفته وقتی طوفان رامنشدنی با اقیانوس بیانتها در تاریکی شب برخوردن کنه؟ تریستن «شکارگر» کین، برای ورود مورانا ویتالیو به زندگیش آماده نبود. بعد از اینکه قسم چند سالهش رو در یک شب بارونی شکوند، در جنگی بین رنجهای گذشتهش و آیندهی نامعلوم گیر افتاد. تنها چیزی که ازش مطمئن بود؟ اینکه زندگی اون دختر هنوزم متعلق به خودشه. مُرده ها از توی گور بلند میشن. امپراتوری شروع به سقوط میکنه.
قسمتی از متن رمان غارتگر
حس کرد قلبش مثل گلدون به هزار تیکه تقسم شد. ملافه ها رو توی مشتش فشرد و سعی کرد صداهای توی مغزش رو ساکت کنه و فقط روی صداهایی که از پشت در به گوش میرسید تمرکز کنه دانته :گفت میخوام مشکل بزرگی که زیر گوشمون خوابیده رو نادیده بگیریم؟ تریستن کین بی تفاوت جواب داد: من که مشکلی نمیبینم. مورانا صدای آه کشیدن دانته رو شنید تقریبا مطمئن بود که این آه کشیدن ها رفیق همیشگی مکالمات دانته و تریسن کین بوده.
امشب توی اون مغازه چی کار میکردی؟ اونم تک و تنها! بر عکس تصور دانته مشکل بزرگ نه تنها نخوابیده بود بلکه سرحال و اجیر هم شده بود. اما داشتن درباره کی حرف میزدن؟ تریستن کین جواب داد: رفته بودم یه سری بهش بزنم لحن مبارزه طلب مرد باعث شد که ابروهای مورانا بالا . اما دانته بپره کم نیاورد و ناامید نشد گفت در حال حاضر اوضاعمون به اندازه کافی بهم خورده توش تریستن محض یادآوری یکی اون بیرون راه افتاده میخواد خون تورو بریز……
همیشه یک نفر هست که نقشه ی قتل منو توی سرش داشته باشه چیز جدیدی نیست و توام داری نفت روی آتیش میریزی نیازی نداریم که گابریل ویتالیوی بیوفته دنبالمون و پاشو بذاره روی گردنمون نه تا زمانی که اینجاییم. یک، دو، شوک
مورانا شوک زده به سقف خیره .موند تریستن کین رفته بود دیدن پدرش؟ توی عمارتش؟ تنها ؟ عقلشو از دست داده بود؟ زخم های تازه روی بند انگشت های اون مرد رو به یاد آورد زخمهایی که میگفتن امشب قبل از بوسیدن مورانا رفته بوده سراغ یک نفر دیگه و شبشو تبدیل به جهنم کرده مورانا غیبش زده بود….