دانلود رمان فراموشی زیبا جلد ششم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال، خارجی، همخونه ای
نویسنده رمان: جیمی مک گوایر
تعداد صفحات: 945
خلاصه رمان: ترنتون مدوكس پادشاه دانشگاه ایالتی شرقی بود و قبل از آونكه حتی از دبیرستان هم فارغ التحصیل بشه ، با زنای دانشگاهی قرار میزاشت. دوستاش می خواستن جای او باشن، و زنا می خواستن اونو رام كنن ، اما بعد از یه سانحه غم انگیز دنیاش وارونه شد، ترنتون از دانشکده بیرون آمده بود تا با احساس گناه خردکنندهاش، دست و پنجه نرم کنه.
قسمتی از متن رمان فراموشی زیبا جلد ششم
نمکش اندازه اس؟ این خونه، خونه ی لعنتی منه. این زن ، عیال منه، اون برای من غذا میپزه ، اون باید غذا رو اون طور که من دوست دارم درست کنه، نه اون طور که تو و بقیه میپسندید . مامان گفت : خودتو ناراحت نکن عزیزم . بابا ، محکم ، مشتش رو روی میز ناهاخوری کوبوند: ناراحت نیستم ، فقط نمیخوام کسی پاشو تو خونه من بذاره و تو روم بایسته و بهم بگه که زنم چطور باید برام غذا درست کنه
چیس با لحن تهدید آمیزی گفت : کلارک خفه شو… کلارک لب پایینشو به دندون گرفت و شروع به کندن و پوست لبش با دندونش کرد. اون آروم ترین عضو خونواده بود که هیچوقت این لقب رو از دست نداده. بین برادرام ، با کلارک میشه خیلی راحت بود، چون همه چی رو آسون می گیره و راحت تر علاقه اش رو به چیزی نشون میده. اون مسئول تحویل دادن نوشابه و نوشیدنی از کارخونه به مغازه های اطراف شهره .
اون همیشه به بهونه برنامه هاش و فشرده بودن ، به دفتر اصلی کارخونه نمیره ، چون کارمندای خانمی که اونجا مشغول به کارن ، عاشق حرف زدن با اون هستن . مهربونی تو چشمای کلارک هست که نمیشه نادیده اش گرفت .اون این نگاه مهربون رو از مامانم به ارث برده . بابا سری در تایید حرف چیس تکون داد و بعد نگاهی به ترنتون کرد : کمی ، تو رو از زمان مدرسه اش میشناسه یا از سر کار ؟ ” ترنتون گفت: از هر دو جا…