باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان شهراد به قلم فاطمه با لینک مستقیم

دانلود رمان شهراد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه

نویسنده رمان: فاطمه

تعداد صفحات: ۱۹۳

رمان فراموشی

خلاصه رمان: طلا عاشقه سپهر دوست برادرشه اما حاج صادق پدر طلا مانع این ازدواجه … با مشقت فراوان حاج صادق راضی به ازدواج طلا و سپهر میشه اما درست وقتی که همه چیز خوب پیش میره برادر دوقولوی سپهر(سپند) وارد جریان میشه و باعث میشه زندگی این ۲ عاشق دستخوش تغیراتی عظیم بشه که طلا رو وارد یه عرصه ی جدید از زندگیش میکنه…

قسمتی از متن رمان فراموشی 

اسمان هم مثل چشمان بیقراره او به شدت میبارید صدای برخورد باران با موزایک کفه حیات مانع از آن میشدکه او راحت صدای پدرش را بشنودبه طرف پنجره رفت آنرا بست اما باز هم صدای رعد برق و شدت باران رهایش نمیکرد روی تخت نشست و سرش را بین داستانش گرفت صدای فریاد پدرش را شنید : همین که گفتم تمومش کن طاهر- آقاجون آخه اصلا طلا با باقر قابل مقایسه نیست حج صادق اخمی به پیشانی انداخت و گفت: مگه باقر چشه که طلا از اون سر داره؟ طاهر  طلا یه شخصیت احساساتی داره اما باقر با اون شخصیت زمخت و قیافه…

حج صادق به دفاع از پسر برادرش گفت:مگه قیافش چیه خیلیم خوبه طاهر که رو به انفجار بود باز با ملایمت گفت: آقاجون قربونتون برم طلا با باقر خوشبخت نمیشه حج صادق- اون رو دیگه من باید تشخیص بدم طاهر از کوره در رفت و با حالت نیمه فریاد گفت:آره اقاجون شما باید تشخیص بدین…واسه طوبی هم شما تشخیص دادین … یادته وقتی ابوالفضل اومد خواستگاری طوبی چی گفتم؟؟؟ گفتم اقاجون ابوالفضل شبو روز تو قهوه خونه ٔ ممد آقاس اهل دود و دمه کار درس و حسابی نداره گفتی منکه نمیتونم به خواهرم نه بگم کارش خیلیم خوبه بده ازدواج هم درست میشه طوبی رو دادی به پسر خواهرت و بدبختش کردی… اما طلا…

حاج صادق وسط حرف طاهر پرید و گفت:کجا بدبخته؟ ماشالا ۲تا بچه داره مثل دسته ٔ گل طاهر نگاه کوتاهی به طوبی که ساکتو خامش گوشه ٔ شست بود و نوزادش را در اغوش میخواباند انداخت و گفت:به این میگی خوش بختی آقاجون!؟یادته یکماه از عروسیشون گذشته بود با سرو صورت کبود اومد خونه؟ ابوالفضل خان بخاطر شور بودن غذا زده بودش…یادته یه مدت بعد با لبو دهان خوانی اومد؟گفت ابوالفضل بخاطر اشغال بودن
تلفن زدش…

چندوقت گذشت آقا تازه رو کرد شکاکه اون حتا به بودن تلویزیون تو خونه حساسیت داشت…طوبی بدبخت رو تو خونه حبس میکرد… بعداز ۵سال که طوبی ازدواج کرده چند بر صورتش رو بدون کبودی دیدی؟؟ هان چندبار؟

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
طلا عاشقه سپهر دوست برادرشه اما حاج صادق پدر طلا مانع این ازدواجه … با مشقت فراوان حاج صادق راضی به ازدواج طلا و سپهر میشه اما درست وقتی که همه چیز خوب پیش میره برادر دوقولوی سپهر(سپند) وارد جریان میشه و باعث میشه زندگی این ۲ عاشق دستخوش تغیراتی عظیم بشه که طلا رو وارد یه عرصه ی جدید از زندگیش میکنه…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: فراموشی
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: فاطمه
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: ۱۹۳
  • 898 روز پيش
  • admin
  • 181 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.