دانلود رمان فضول دختر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز، کلکلی
نویسنده رمان: حوریه رادان فر
تعداد صفحات: 399
خلاصه رمان: باران یک دختر خیلی شاد و تقریبا طنزه که یک نظریه ی فوق العاده داره … پس زدن = جذب شدن … البته این یکی از هزاران نظریشه … برای وکالت درس می خونه و در حال حاضر چندین پرونده توی اتاقش داره … که این پرونده ها هر کدوم مسئله ی خصوصی یک زوجه که توشون دخالت می کنه … عاشق فضولی و به هم رسوندن آدما و از طرفی از هم دور کردنشونه اما مهم ترین پروندش اینه … ازدواج خواهرش بهتا با مانی که لازمش جدایی خواهرش از امید ، معشوقشه … که همین پروندش اونو به جاهای باریک می کشونه … خیلی خیلی خیلی باریک که خوندنش پر از هیجانه ..پایان خوش
قسمتی از متن رمان فضول دختر
همون يک قلوپ قهوه اي که خورده بودمو از شدت تعجب تف کردم بيرون و يکم پاشيد روي بيتا … جيغ کشيد :» بي فرهنگ … قهوت تفي بود … پوووف .« دور دهنمو پاک کردم ، به صندلي تکيه دادم و خون سرد گفتم :» دقيق ترش بزاقي بود … صورتتو پاک کن شدي عين اين سگاي خال خالي …« زير لب گفت :» رواني .« و دستمال از توي کيفش برداشت … که يکهو اوج گرفتم :» آخه تو اصلا مغز داري ؟« و زدم تو سرش …جيغ کشيد.
چته آخه ؟ بالا خونه رو دادي اجاره باران ؟«انگشتمو تو هوا تکون دادم و غر زدم :» خفه ! نخير اصلا فروختمش … مشکلي داري ؟ بابا ديونه هيچي بلد نيستي اه … حرصمو در آوردي بيتا مي خوام بزنم خفت کنم .« ادامو در آورد و گفت :» برو بابا .« قهوه رو کوبيدم رو ميز و گوشيمو در آوردم … بابا داشت زنگ مي زد … گلوم از بس سر بيتا جيغ زده بودم مي سوخت … تماسو بر قرار کردم و با لبخند گفتم :» سلام بابايي عزيزم …« سلام باران … خوبي بابا ؟ بله ممنون … شما خوبي ؟ اهل و عيال خوبن