دانلود رمان قدم به دنیای نارنجی ام بگذار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: دختران من
تعداد صفحات: 290
خلاصه رمان: جواد، روایت داستانش رو خودش دست میگیره تا از عاشق شدن بگه. آقاجواد قصهی ما طی یه کنجکاوی، واردِ دنیای پردرد دختری میشه. اینجاست که میگم ورود هرکس به زندگیت بی دلیل نیست؛ یا میشه درس زندگیت، یا میشه آدم زندگیت. بهنظرتون جواد کدوم یکی از این دوتا میشه؟ کی دوست داره بخونه اونایی که دنیاشون نارنجیرنگه عشقاشون چه رنگیه؟ عشقهایی که نه سفید و نه سیاهه، عشقهایی که هم رنگشون و هم دنیاشون گرمه. کی دوست داره بخونه؟ این بار یه مرد راوی دنیای پر رنگ و لعابشه.
قسمتی از متن رمان قدم به دنیای نارنجی ام بگذار
ربط نداشتن این موضوع به من، تجسس بیمورد و پیگیری من میتونست دهان خیلی ها رو برای یاوه گویی باز کنه
و میدونستم این دیگه خارج از توان این دختر زخم خورده است؛ به همین خاطر بود که باز با تموم کنجکاوی روی
خواسته ام پا گذاشتم. از من هیچ کاری برای این دختر ساخته نبود. و درست فردای همون روز اون تکه نامه ی ریزشده من رو به اجبار کشید تا توی تنهایی اتاقم بشینم و
خرده ریزه های احساسش رو به هم چسب بزنم.
این بار قلمش سیاهرنگ بود؛ انگاری دیگه توان بیشترنوشتن
نداشت. چقدر حیف که این خط زیبا محکوم بود به نوشتنِ سنگین ترین کلمات؛ انگار فقط مینویسه که بگه امروز رو هم چقدر سخت گذرونده. دارم خفه میشم، تموم تنم درد میکنه، تمام وجودم داره تیر میکشه؛ نه از کتک مفصلی که یه ساعت پیش از بابا برای خالی کردن خشمش خوردم نه؛ من دارم زیر نگاه پرغصه ی مامانم خرد میشم، دارم از سنگینیِ غرور شکسته ی بابام… چطور پست بودنت تو یه لحظه رو به تموم دنیای من ترجیح دادی؟ تو فراموش میکنی؛ اما من…«این دختر ناخواسته داشت با من چیکار میکرد؟ با چه قدرتی تموم هوش و حواسم رو به چالش کشیده بود؟
چرا آتیش دیدنش بیشتر از پیش تو وجودم شعله ور میشد؟ این دختر چه عیبی داشت که پس زده شده بود؟ زشت بود؟
قد و قواره ی زیبا نداشت؟ مگه همه چی به ظاهر بود؟ چرا هرچی این پسزدگی رو بالا میآورد آرومتر نمیشد؟ مگه اون مردک تمام ظاهرش رو با چشم ندیده بود؟ مگه یه مرد از…
اصلا مگه میشد دختری با این همه احساس پاک، دلی سیاه داشته باشه؟ من میگم هر عیبی هم که داشت، این حقش نبود، این سزای کسی که صادقانه دل میبنده نیست.