موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مهسا ولی زاده
تعداد صفحات: 765
خلاصه رمان: قطب احساس روایتگر سه زندگی پر از فراز و نشیب است، زندگی هایی که هر کدام جایی به هم پیوند می خورند؛ افرادی که در صدد دشمنی با آن ها بر می خیزند. انتقام های پنهان، عشق های عمیق و شادی های از دست رفته، ذهنی فراموشکار، عشقی به سردی قطب و به گرمای احساس.
قسمتی از متن رمان قطب احساس
زیر لب خدا نکنه ای گفت و وارد اتاقش شد، میدانست چون پسرِ پول داریست مادر اینقدر اصرار دارد که به خواستگاری اش بیاید. با صدای زنگ بلند شد و از اتاق بیرون رفت، ترلان باز هم مثل دیوانه ها وارد خانه شد و با جیغ جیغ سلام کرد، چه کسی میتوانست باور کند این دختر، دکتر آینده باشد؟! هر چند که هردو بسیار تلاش کردند تا قبول شدند. آنقدر غرق افکارش بود که متوجه نشد مادر موضوع خواستگاری را برای ترالن تعریف کرد و ترلان دیوانه تر از قبل بالا و پایین میپرید و میگفت:
وای گلبرگ، عاشقتم، داری عروس میشی، قربون دوست خوشگلم بشم. و محکم گلبرگ در کشید، خنده اش گرفت از دیوانه بازی هایش.با لحن بیتفاوتی گفت:کی گفته قرار عروس بشم؟ فقط قبول کردم بیان خواستگاری. ترلان محکم به بازویش زد و گفت: همون شد که.گلبرگ محکمتر از او بر سرش زد و گفت: چقدر حرف میزنی! هستی بریم ماکارونی مخصوصمون رو درست کنیم؟ با ذوق گفت: بریم آبجیِ زشتم.
از تو که خوشگلترم. با خنده و بازی وارد آشپزخانه شدند، مادر میدانست ساعتی دیگر خبری از این آشپزخانه تمیز و مرتب نیست.بعد از گذشت مدتِ نسبتا طولانی، ماکارونی را که چهره زیبایی هم نداشت درون قابلمه ریختند تا دم بکشد.