دانلود رمان قفس نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه_روانشناسی
نویسنده رمان: شاهتوت
تعداد صفحات: 623
خلاصه رمان: پرند زندگی خوبی داره، کنار پدرش خیلی شاد زندگی میکنه، تا اینکه پدر عزیزش فوت میکنه، بعد از مرگ پدرش برای دادن سرپناهی به خانواده اش، مجبور میشه با پسر پدرش ازدواج کنه…پایان تلخ
قسمتی از متن رمان قفس
گلاب کتاب توی دستم را بیرون میکشد . نگاهی به متن داخلش می اندازد و به آغوشم پرت میکند . راضیه با پوزخند میگوید : خودت و خسته نکن . اون از ما بهترونه ما حالیمون نمیشه اونجا چی نوشته . سرم را پایین می اندازم و چشم میدوزم به خط های کتاب . در این چهل روز تنها بیست برگ از آن را خوانده ام و می توانم قسم بخورم هیچ از آن بیاد نمی آورم . تمام ذهنم از لحظات بودن او پر است . هیچ نمی توانم به زبان بیاورم … جز ثانیه های بودن او …
صدای او در گوشم طنین می اندازد و افکارم به سوی این دو سال کشیده می شود . پانته آ دمپایی هایش را در می آورد و پا به سلول می گذارد . میپرسم : چی شد دادگاهت ؟! سوسن با صدای ایشی میگوید : به موت قسم این حرف میزنه همچین میخه میره تو کونم . ( به موت قسم : نوعی قسم جاهلانه « دیالوگهای زندان » ) فرح نگاهم می کند : بابا ننه مایه دار تو حرف نزنی نمیگن لالی .
بابا ننه مایه دار : بچه پولدار . با اصل و نصب « دیالوگهای زندان » سر میچرخانم . از این کلماتی که استفاده میکنند چیزی حالی ام نمی شود تا 3 درکی داشته باشم . خودم را گوشه ی تخت میکشم و دستم را به روی گوشم ؟ تکیه میزنم تا صدایشان را نشنوم . شاید دلیل اینجا بودنم هم خودم باشم . شاید تقصیر از خودم است که بعد از تماس وزیری و فهمیدن اینکه او کارخانه را دوباره سر پا کرده است ، تماس میگیرم . اینبار با همان اولین زنگم جواب می دهد .