دانلود رمان قلب خاموش نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، کلکلی، همخونه ای
نویسنده رمان: فاطمه عباسی
تعداد صفحات: 270
خلاصه رمان: داستان عشق و حسرت، حقیقت ودروغ! دختری از جنس باد؛ پسری از جنس خاک. عشقی زود هنگام و شیرین، ابتدایش خوشی؛ انتهایش اما؟!… حسرتها تمام میشود قلبهای خاموش زنده میشوند و درآخر خوشبختی؛ خوشبختی ازجنس صبر، ازجنس عشقی برای خاک باد برده، ازجنس بادی که دوباره برخاک وزید… رمان قلب خاموش؛ رمان انتظاریست تلخ و درنهایت شیرین، باعاشقانههایی زیبا، غمهایی تلخ، خندههایی ازته دل، گریههایی سوزناک، شیطنتهای کودکی و حسرتهای زندگی… قلب خاموش یعنی صبر… صبر… صبر…
قسمتی از متن رمان قلب خاموش
من…باشه بابا نخور منو امروز پسر عمومحمد از سفر برگشت وقتی داشتم ب تو پیم میدادم اومدو سلام کرد ندیدیش لیلا انقد خوشتیپ و جیگربود ک نگوو چقد مودب و سربزیر بود لیلا:خاک توسر بی حیات کنن دختر خب دیگه؟!؟! هیچی دیگه منم سلام کردمو رفت نشست همین لیلا:همیین!!منو باش گفتم نکنه عاشق شدی…. من:باز بلند زدم زیر خنده ن بابا عشق چیه دلت خوشه ها اگه قرار بود عاشق شم صدتا گزینه بهتر از این بود
لیلا:باشه باباتوهم خب دیگه چ خبر؟!هاراستی نوبت دکترت کیه؟! من:فرداس لیلا:یادت نره ک زود خبر بدیا من:باش لیلا: خب تعریف کن اونجا خوش میگذره؟!؟ من: آره خیلی ادما خوب و خون گرمین تازه یه دخترم ب اسم رویا دارن خیلی بامزس باید ببینیش تو همین یه روز باهم صمیمی شدیم لیلا:اوووشه پیاده شو باهم بریم پس رویاخانم جای منو گرفته دیگه آررره؟!؟ من:تو ک ناناس خودمی جای خود داری
لیلا از راهنمایی دوست صمیمیم بود و هشت نه سالی بود همو میشناختیم میشه گفت خواهر نداشتمه باصدای لیلا ک پشت تلفن داد میزد ب خودم اومدم….