رمان قلب سوخته نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: مریم پیروند
تعداد صفحات: 2515
خلاصه رمان: کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثهی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده سال از خودش کوچیک تره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه میسوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمیکنه… چون یه حس پدرانه به صدف داره و رفتارهای صدف رو ناشی از وابستگی و جبرانِ محبتش میبینه، در حالی که درون قلبِ خودش برای این موجودِ شیطون چیزهایی هست که خلافشون رو به صدف نشون میده…
قسمتی از متن رمان قلب سوخته
دلم از حرفش چین بزرگی خورد و دپ شدم… دندون هام رو روی هم فشار دادم و پیچیدم… حالا اگه خوشي امروزم رو با این حرف ها زهر نکنه آروم نمیشه ! هر دوشون لنگه ی همن… اون یه جوری بهم سیخونک میزنه و بی بی یه جور دیگه. شکر توی چاییش رو با قاشق هم زد… از بس به روم اخم چین ها لاینفک صورتش شدن دختر مسئولیتش سنگینه وقتی سینه در آورد و قد کشید باید سریع شوهرش داد به وقت خبطی بزنه هم خودشو بیچاره میکنه به عمر پاسوز میشه…
هم خونوادشو پایین میکشه این تمدن مال صدسال پیشه بی بی… نه الان که دخترها خودشون به پا گرگ و پلنگن. آهی کشید و گفت: آقام خدابیامرز هممونو سریع شوور داد، من سيزده سالم بود ساناز دوازده سال سروناز هم چهارده… اولش نخواست اینجوری شوورمون ،بده ولی سحرناز که خبطشو زد و هلهله ی ناموسیش پخش شد تو فامیل بابام مارگزیده شد ترسید مام مار بشیم بعدها نيشش بزنیم سریع، فرستادمون هر کدوم بریم پی زندگیامون بی بی یه زن قدیمی و سن بالاست….
اینکه همچین تفکری در مورد دخترها داشته باشه طبيعيه….
اما این جامعه با داشتن همچین تفکرها و زن هایی هست که به جای ترقی و اوج گرفتن جامعه ی زن ستیزی رشد بیشتری پیدا میکنه. فرهنگ ها به جای آپدیت شدن دارن درجا میزنن و تقریبا بین هر چند خانواده این دیدگاه توش موج میزنه که در مورد دخترهاشون حس خطر کنن و بال و پرشون رو توی جامعه قیچی کنن. اما همون خانواده ها همون مادرها یه جور دیگه و با یه فرهنگ غلط به پسرهاشون بها میدن اینه که میگن از ماست که برماست…