دانلود رمان لی لی جان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مهسا
تعداد صفحات: 3274
خلاصه رمان: لیلی دختری با تمام دخترانگی ها و دنیایی از جنس عشق و بی تجربگی، قدم به دنیای جدیدی از عاشقی و دیوانگی میگذاره و دوست دار مردی یک ده و نیم بزرگتر از خودش میشه مردی با گذشته ای پرتجربه و خاکستری،که حاصلش دختری بنام پروانه است، که تنها چند سال با دلبر کوچولوی داستان اختلاف سنیشونه این عشق پر از اتفاق و دوری های تلخه،که در آخر به زندگی ای شیرین و لبریز از آرامش ختم میشه
قسمتی از متن رمان لی لی جان
نمیخوام فردین یا حتی ماندگار از اتفاقات امروز ، یا حرفایی که بینمون رد و بدل شد چیزی بفهمن ! اصلا دوست ندارم احترام و ارتباط بینمون از بین بره . متوجهی که ؟ بی حرف سری تکان دادم و فکر کردم حرف های عذاب آورش تمام شده اند که در ادامه با تحکم گفت : برگرد ببینمت . به حرفش گوش ندادم . مصرانه نگاه شفاف و بی هدفم را به درخت هایی که یکی یکی از دیدم خارج می شدند دوختم و تنها ، گفتم : بله ؟
تازه با برخورده زشتش به من بود که فهمیدم چقدر از او خجالت می کشم و …. واقعا چطور توانستم به او از احساساتم بگویم ؟ به اویی که حتی با یک نگاه هم می توانست مرا به قطره ای آب تبدیل کند . به ناچار و با هدایت دستش که بنده چانه ام بود، به سمتش رو گرداندم و عامدانه به یقه ی پیرهن سفیدش چشم دوختم . دستش … پوست دستش … او همیشه بدنش گرم بود گرمایی زیاد که تاحدودی به داغی می گرایید …
درست برخلاف من ! بدن من همیشه خدا یخ بود و وقتی که گریه می کردم ، دمای تنم به پایین ترین درجه ممکن خودش می رسید . مثل حالا … حالایی که با یک تکه یخ ، هیچ فرقی نداشتم و حرارت پوست او بود که گوشه گوشه ی تنم را ذوب می کرد و به قهقرا می کشاند …