دانلود رمان مانده ام جذبت کنم یا دفعت کنم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: asiyeh69
تعداد صفحات: 357
خلاصه رمان: دختری که همانند اسمش غوغا کرد…..دل کند از صاحب آسمان و زمین…..پا کوبید و لج کرد……از همه چیز گذشت…. به خیالش اوم هم دل میکند از بنده اش فراموش کرد به خیال اینکه فراموش شده…. نمی دانست نزدیکتر از رگ گردن به اوست…..وابسته تر از نفس…..غرید…بارید…. تا آرام گیرد… باریدن چشمانش دل یخ زده ای را آرام کرد ….عاشق کرد….و باز هم در اخر….خدا بیدار است…..پایان خوش
قسمتی از متن رمان مانده ام جذبت کنم یا دفعت کنم
یه دور زدم و سمت کمد راه افتادم..از توی کشو یه ست تاپ شلوارک در آوردم که با رنگ لاکم ست بود..!پوشیدم و جلوی آیینه دوباره ایستادم… موهای مشکی همرنگ لباسم با پوست سفیدم هامونیه قشنگی رو بوجود آورده بود… یه نگاه دیگه به خودم انداختم….چشمای وحشی سبز خاکستری درشت با بیشترین جذابیت رو داشت..! کش موهام رو با یه حرکت از موهام کشیدم .
موهای که جلوش رو عروسکی زده بودم اطرافم ریخت…. دست بردمو …اممم…… عالی شد…. صندل های مشکی که یه پاپیون روش میخورد با یه حرکت توی پام جا گرفت..! خانوم… خانوم… با صدای در زدن زینت سرمو به طرف اتاق بر گردوندم….بیا تو… زینت توی قاب در ظاهر شد… زن خوبی بود اما زیادی نگران هر چیزی میشد…
چی شده زینت… مهرداد خان و سهراب تشریف آوردن …. میتونی بری… با بستن در اتاق یه پوزخند تلخ توی آیینه به خودم زدم…. بابا… پدر…! چی هست؟ رفتم پایین…. مثل همیشه مغرورانه پاشو روی هم انداخته بود و پیپ میکشید … سر چرخوندم سهراب نبود…مثل همیشه اونم تا پاش به این جهنم دره میرسید پناه میبرد به حمام و اتاقش…! روبه روی اون به ظاهر پدر ! روی مبل خودمو راحت ول کردم…. سرش بالا اومد یه نگاه بهم انداخت…چند ثانیه زل زد بهم …
دید چیزی گیرش نمیاد ، مشغول پیپ کشیدنش شد زینت..زینت وارد سالن شد..چیزی لازم دارین خانوم…؟آره … از همون همیشگی…لطفا…رو به اون کرد و گفت: شما چی میل دارین؟ هم زمان که دودی از پوک زدن به پیپ محبوبش بیرون میفرستاد نوشیدنیه مخصوصشو سفارش داد… سلام به تک بانوی این عمارت !