رمان ماهرو نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: رویا حسینی و یاسمن فلاحی
تعداد صفحات: 2430
خلاصه رمان: ماهرو، دختری کم سن و سال و زیبایی که پسر عموی متعصبش، عاشقشه و دیوانه وار میخوادش رو دست رد به سینش میزنه، اما با مرگ پدرش، مجبور میشه با پسر عموش ازدواج کنه، زمانی که میفهمه بارداره، زن عموش تهدیدش میکنه که مجبور میشه از خونه فرار کنه…بعد از گذشت چند سال که پسرش رو به تنهایی بزرگش میکنه، ایلیا پیداش میکنه و…
قسمتی از متن رمان ماهرو
از تعنه ها و زخم زبان های زن عمویش بدجور دل شکسته شد. اقباله از زمانی که یادش می،آمد همیشه به مادرش
حسودی با این که او زنی مستقل بود و جایگاهش در خانواده مخصوصاً درنظر پدر و مادر بزرگش به مراتب عزیز تر از ایران مادرش بود باز هم حسودی میکرد. او مادر ایلیا بود و پسرش نورچشمی خاندان سالاری به حیاط رفت چمدان ها را کنار لاستیک ماشین روی زمین گذاشته بودند.
توقع داشت عمویش آنجا باشد و نگذارد چمدان های به این سنگینی را با خود به داخل خانه ببرد. اما انگار همه چیز بر وفق مرادش نخواهد بود. اینجا قرار نیست دل کسی برای ماهروی بینوا بسوزد. برای اینکه دوباره به حیاط برنگردد، هر دو چمدان را بلند کرد. وایی… خدایا مگه چی ریختن این تو که انقد سنگینه ؟!!!!! روسری از سرش افتاد به خاطر بند بودن هر دو دست نتوانست روسری اش را دوباره به روی سرم بگذارد.
در حیاط با چرخیدن کلیداش باز شد. فکر میکردم عمویش
باشد اما ایلیا بود…