دانلود رمان ماهلین نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، مذهبی، انتقامی
نویسنده رمان: رویا احمدیان
تعداد صفحات: 1404
خلاصه رمان: پلکهای پف کرده و درد ناکش را به سختی گشود و اتاق بزرگ را از نظر گذراند. اتاق بزرگی که تنها یک میز آرایش قهوهای روشن و یک تخت دو نفره سفید رنگ و ساده در آن به چشم می آمد. متوجه شد اتاق حتی پرده هم ندارد و چشمش را روی نور تیزِ آفتاب با اخم بست. دیشب زندگی برایش ناقوس مرگ نواخته بود… به یکباره صدای خشن و کمی گرفته محمد در گوشش پیچید.
قسمتی از متن رمان ماهلین
بالاخره عزمش را جزم کرد و لب از لب گشود من به محمد همه چیز و گفتم… نتونستم بی قراری و دلتنگی که توی چشماش بود و بیشتر از این تاب بیارم یعنی خیلی وقته گفتم اما جرات پیدا نکردم با شما در میون بذارم وقتی تعجب در چشم های پدرش ندید با شک و دودلی زمزمه کرد. خبر داشتین نه؟ این باور خان بود که فروغ چشمهایش کم سو تر شد. خبر داشتم پسره اومده آپارتمانی که تو میمونی و واحد رو به رویی ،تو میخوای خبر نداشته باشم کی میاد و کی میره و کجاها میره؟
پریماه با شرمندگی اشکهایش را زدود. میدونم من کمک خواستم و شما منو از محمد دور کردین میدونم خودتم خسته شده بودم. میدونی اون چه آدمیه و چکارها باهات کرده و بازم میخوای برگردی بهش؟ پریماه من کي انقدر خار و زلیل شده از کی انقدر فکرش محدود شده و افسار زندگیش و دست دلش داده پریماه دست یاور را رها کرد و در حالی که چانه اش می لرزید و چشمهایش اندکی عصبانیت چاشنی نگرانیش کرده بودند جوابگو شد.
بابا قبول من اولین اشتباه از جانب من بوده… شما سرپوش میذاری روی کاری که من کردم؟ با بهتره بگم کاری که شما با من و محمد کردین! شما اینارو نادیده گرفتین اما کارهایی که محمد کرد و دونه به دونه از بر شدين یاور ابروهایش از تعجب باز شد. وقتی داشتی از من کمک میخواستی اینا یادت نبودن؟ نبودن بابا چون من داغدار بودم از محمد دلگیر بودم چشام و بسته بودم و عشق محمد رو فقط به اون چند ماه زندگی مشترک ختم کردم