دانلود رمان ماه من بمان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
خلاصه رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مرجان مرندی
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: من ماهکم ! وقتی با عشق ازدواج کردم فکر نمی کردم یه روزی می رسه که دوباره به خونه پدریم برگردم… حالا اما اون روز رسیده و من دوباره تنهام .. تنها شدم در حالی که خواستگار سابقم همسر دخترعمومه و باز هم نگاهش روی من می چرخه…مجبورم که دوباره ازدواج کنم که تو ، پسر عمویی که همیشه مثل برادرم بوده میای و بهم اون پیشنهاد عجیب رو میدی… همه چیز مثل خواب می مونه اما واقعیت اینه که من محرم تو شدم….محرم مردی که یه عمر مثل برادر دوستش داشتم..
قسمتی از متن رمان ماه من بمان
دوستتو دیدي ؟! ماهک با تعجب تکرار کرد :دوستم ؟!
طاها با خنده گفت : آسمونو نگاه کن .ماهک کمی به سمت طاها متمایل شد تا از شیشه ي جلو به جایی که طاها اشاره می کرد نگاه کند. ماه از پشت ابر جلوه گري می کرد . خنده اش گرفت که متوجه منظورش نشده بود طاها هم با دیدن خنده اش بی اختیار لبخند زد و سعی کرد نسبت به صداي دلش که بی پرواتر از قبل حالا هوس گرفتن گونه هاي ماهک که
به خاطر خنده چال افتاده بود را در سر می پروراند بی تفاوت باشد .ماهک زیادي نزدیکش شده بود و بوي عطرش در بینیش می پیچید دوست داشت همان لحظه شانه هایش را بگیرد و او را به سمت خودش برگرداند و زیر نور ماه و در تاریکی ماشین و جاده ي چالوس که حتی سیاهی شب هم چیزي از بکر بودن و زیباییش کم نمی کرد اعتراف کند…..