دانلود رمان مجبوری با من بمونی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجباری، اربابی
نویسنده رمان: آیدا رستمی
تعداد صفحات: 88
خلاصه رمان: و چه قدر سخت است مردی که جای برادرت بود؛ حال همسرت بشود.چه قدر سخت است که آرزوهایت یک به یک بسوزد و تو برای بچه ای بسوزی که از جنس تو نیست… پایان خوش
قسمتی از متن رمان مجبوری با من بمونی
بعد از خوردن صبحانه، از مامانم خداحافظی میکنم. وسایلم رو برمیدارم و به طرف مدرسه حرکت میکنم.
توی مدرسه گلبهار رو میبینم و طرفش میرم.سلام گلی جون. با برگردوندن صورتش به طرفم، چشمهای قرمز و اشکی به همراه صورت کبودش رو میبینم. با نگران میگم: وای گلبهار، چی شده؟ چه بلایی سرت اومده؟ با ناراحتی به خودش نزدیک میکنه و فقط گریه میکنه. نمیدونم چیکار کنم. الان کلاسها شروع میشه. آروم حرف میزنم:
گلبهاری بسه، الان کلاس شروع میشه.با ناراحتی میگه:
نه آبنوس، من نمیتونم بیام.چرا؟ مگه چی شده؟
من اومدم باهات خداحافظی…گلبها ً به مرد رو بروم که اسم گلبهار رو صدا زده بود نگاه می چهل ساله
کنم. یه مرد حدودا اس، که چاقه و چهره زشت و اخمویی داره. پدر گلبهار رو میشناسم، این شکلی نیست. شما کی هستید آقا؟ با گلبهار چی کار دارید؟
به تو ربطی نداره بچه برو پی درس و مشقت.به طرف گلبهار میاد و دستش رو میکشه که گلبهار شروع به التماس میکنه:تو رو خدا، من نمیخوام باهات بیام …