دانلود رمان مجنون تمام قصه ها نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی
نویسنده رمان: دلآن موسوی
تعداد صفحات: 2427
خلاصه رمان: همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیبها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آنها میشود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کمکم احساسی میان این دو نفر شکل میگیرد. احساس و عشقی که میتواند مرهم برای زخمهای کهنهای شود که آنها از گذشته با خود به همراه دارند.
قسمتی از متن رمان مجنون تمام قصه ها
قبل از ورود به ساختمان برای درست کردن سر و وضعم در تراس ،ایستادم صدای فرود آمدن قطرات باران روی سنگ فرش های منظم و خوش نقش حیاط به گوشم می رسید و حیاط با برگ های زرد و نارنجی پاییزی پوشیده شده بود.
بوی خاک و بارانی که در حیاط ملک زیبا و بزرگ پیچیده بود را نفس کشیدم تا عشق به بوی نم خاک کلافگی ام بخاطر باران بی مقدمه را تسکین دهد.
با چند نفس عمیق معجزه آسمان در رگ هایم جریان پیدا کرد و نگرانی بابت اینکه ظاهرم بخاطر این باران بی برنامه به هم ریخته باشد کمرنگ شد. در دل دعا کردم تا باران موهای مواجی که به زور سشوار لخت و مرتب شده به حالت اولش برنگرداننده باشد. اینبار با نگاه به آسمان ایری در حال مرتب کردن شال نازک روی موهای خیسم برای این بارش بی وقت زیر لب غر زدم. آخه الان؟ تو که به ساعت پیش آفتابی بودی.
پاییز همینه دیگه بهش اعتباری نیست. با عجله به سمت صدا برگشتم و نگاهم در چشمان پر از شیطنت مردی گره خورد که با ابرویی بالا رفته و خطی بر روی دنباله کوتاه ابرویش منتظر به من چشم دوخته بود. ته ریش کوتاه چند روزه روی صورتش خودنمایی می کرد و موهایش به اندازه یک انگشت بلای سرش بسته شده بود. مطمئن بودم که چهره اش را جایی دیده ام، فرم چهره برق چشمان و مدل موهایش چیزی نبود که فراموش کنم.