دانلود رمان محلل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجباری
نویسنده رمان: sogand_n
تعداد صفحات: ۱۴۲
خلاصه رمان: شراره به اصرار پدرش با آرش ازدواج میکنه اما به خاطر دخالت های مادر آرش؛ از هم جدا میشن این اتفاق دو بار میفته و هربار به اصرار آرش و به خاطر پدرش که بیماری قلبی داشته مجبور میشه دوباره با آرش ازدواج کنه اما کارشکنی های مادر آرش همچنان ادامه پیدا میکنه تا اینکه آرش دهن بین برای بار سوم شراره رو طلاق میده و بعد از مدتی میفهمه باز هم اشتباه کرده و دوباره میخواد با شراره ازدواج کنه اما اینبار اوضاع فرق میکنه و یه مانع بزرگ برای ازدواج مجددشون وجود داره برای همین پای صمیمی ترین دوست آرش به قضیه باز میشه… پایان خوش
قسمتی از متن رمان محلل
سر میز شام داشتند شام میخوردند ارسلان رو کرد به شراره گفت: شراره تو آقای سعیدی رو یادته شراره یک مقدار فکر کرد یادش اومد یکی از همکارای پدرشه مرد خونگرم ومهربونی بود ارسلان قاشق و چنگالش رو روی میز گذاشت تا بهتر بتواند صحبت کنه گفت: راستش تو رو دیده بود ازت خوشش اومده..میخواد بیاد برای پسرش آرش خاستگاری کنه.. شراره از حرف پدرش شوکه شده بود.. بابا آخه من هنوز درس میخونم
اتفاقا به سعیدی گفتم..اونم گفتش.. خونه خودشون درسشو ادامه بده…آخه ارسلان پرید وسط حرف شراره گفت.. اینا خانواده خوبیند میشناسمشون کی بهتر از اینا شراره که از از پدرش دلخور شده بود گفت: بابا جان اینقدر از دستم خسته شدی نه عزیزم تو روی تخم چشم ..جا داری..ولی تو خوشگلی میترسم..انتخاب بدی داشته باشی شراره منظورش..فهمید تو فکر خود گفت..»یعنی گول میخورم…
غذایش رو همینجور ول کرد وگفت: مامان دستت درد نکنه لیلا تا اومد چیزی بگه ارسلان ..بادست اشاره کرد تا چیزی نگه بغض گلوشو گرفته بود دوست داشت ..هرچه سریعتر به اتاقش برود و گریه کند خودش را روی تختش انداخت و شروع به گریه کردن کرد صدای اس ام اس گوشی اش بلند شد..گوشی اش رو برداش و اس ام اس روبازش کرد دیدکه از طرف سپهر.. نوشته زنگ بزنم
چقدر احتیاج داشت .با یکی حرف بزنه… اس ام اس داد به سپهر..تا زنگ بزنه
