دانلود رمان محکوم به اعتراف نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی، پلیسی
نویسنده رمان: زهرا عبدی
تعداد صفحات: 353
خلاصه رمان: روایت می کند این رمان دختری را به اسم رزا، که در سن پایین دچار یک خطا یک اشتباه یا حتی یک جرم می شود ،جرمی که سنگین است ،جرمی که او را با قانون و پلیس روبه رو می کند،جرمش بسیار وقیح و غیر قانونی است ولی خب،چاره چیست ؟! او فقط ۱۷سال دارد ، با تصورات منفی و غلط دخترانه اش ،که فکر می کنید می تواند از الان ، آزاده باشد و برود دنبال کار، خیر تمام تفکراتش او را درون یک منجلابی می اندازد و گناهش هم سادگی و جهالت بچگانه اش است ، سرنوشت او را محکوم به اعتراف می کند آن هم ۵سال،۵سالی که عذاب و درد و رنج و محنت را به بار می کشد و دیگر خبری از آن دخترک شاد و شیطون نیست ،و دیگر خبری از لبخند و صدای خنده نیست ،او را گرگ ها طعمه می کنند ….
قسمتی از متن رمان محکوم به اعتراف
باعث تمام بدبختی های من شدی، تو باعث شد من ۸سال از عمرم و الکی وقت تلف کنم والکی هدرش بدم ،اگر تو نمی یومدی سراغ من اونوقت من خوشبخت ترین آدم روی زمین بودم ،نه اینکه تو این وضعیت استرس زا باشم ،نهههه دیگه نمی تونم….دیگه آخرای حرفم داشتم دیوونه می شدم ،کم بود بزنم زیر گریه ،آخه ین حجم از سختی رو کجای دلم بذارم و تحملش کنم؟؟ دست به جیب نگاه خشمگینی بهم انداخت و گفت:بس می کنی یا خودم دهنتو بیخ تا بیخ ببرم؟
من:آرمین من دیگه نمی تونم برای تو کار کنم ،بیا خودمون و به پلیس نشون بدیم این تنها کاری که از دست ما بر میاد شاید بهمون رحم کردند و کمی از گناهایی که مرتکب شدیم گذشتن با سیلی که به صورتم خورد ،متعجب سریع سرم و برگردم که با صورت سرخ از خشم آرمین رو به رو شدم ….دستم و گذاشتم روی گونم….نگاهش کردم آرمین :بهتره دیگه حرف نزنی،این به نفعه خودته.وگرنه ..خودم می کشتمت
بعد هم عصبی از کنارم گذشت و بهم تنه ای زد و . رفت داخل اتاقش….بی حال افتادم کف هال و هق زدم واییی که تو چه مصیبتی گرفتار شدیم ،ای کاش ،ای کاش آرمین راه بیاد اگر بخواد همین طوری پیش بره ….همه ای ما به باد فنا می ریم من این و مطمئنم (از زبان آراد) پرونده رو انداختم روی میز سرهنگ و لب زدم:خیلی این موضوع رزا نادریان مشابه این پروندست ،لطفا !!بخونیدش سرهنگ متعجب گفت:به چه دردمون می خوره؟ من :مشخص می کنه که چقدر این موضوع رزا حائز اهمیت فراوان سرهنگ جدی گفت :تو به حرف اون دختر ،گوش کردی؟ !!!من:اون داره باهامون فعلا همکاری می کنه