دانلود رمان مردی از جنس پریان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: عطیه شکری
تعداد صفحات: 843
خلاصه رمان: یکی بود، دیگری نابود! جنگ خونین و سختی میان دو احساس انتقام و خواستن زیر این سقف کبود به پا شد، وقتی دو احساس به خودشان آمدند و دست از جنگ کشیدند، متوجه شدند که ویرانی های جبران ناپذیری به جای گذاشتند، یک مشت قلب ترک خورده و باورهای در هم شکسته شد تمام آن چه که برایشان باقی ماند، در پی جبران گشتند تا او را برای بند زدن این خرده احساسات بیاورند …
قسمتی از متن رمان مردی از جنس پریان
از پشت شیشه ی سالن انتظار، چشم چرخاند و دوست وکیل شده اش را یافت. مانند همیشه با اقتداری که تنها مختص به خودش بود، خود را به دخترک رساند و گفت:
فکر نمی کردم که بیای. کیهانه، بی توجه به نیش زدن های دوست دوران کودکیش او را با اشتیاق در آغوشش فشرد و گفت: سلام الهه ی غربی!…دخترک اخم ظریفی کرد و کمی فاصله گرفت و به نیش زدن هایش ادامه داد:
بعد از اولین معامله ای که تو شرکت خودسرانه جوش دادی، انتظار نداشتم جلوی چشمام ببینمت! غم در چشمان کیهانه حائل شد. لبخند تلخی زد و زمزمه کرد:
تو موقعیت شرکتت رو به من مدیونی! اگه من نبودم کی می تونست تو غیاب تو اون شرکت و راه اندازی کنه؟! هوم؟! این عوضه تشکر کردنته؟ دخترک بی توجه به گفته های رفیق وکیل شده اش چمدانش را به دست او داد و گفت: سینا به تنهایی از پس کارها برمی اومد.
راستی نیومده دنبالم؟ کیهانه با غیض چمدان را به دنبال خودش کشید و گفت: تو شرکت کار داشت.دوست دارم هر چه زودتر شرکت و از نزدیک ببینم؛ الان می شه رفت؟ کیهانه با دلخوری مشهودی همان طور که به سمت پارکینگ حرکت می کرد، جواب تمام گستاخی های این کوه غرور را داد: عمو نادر برای برگشتت امشب یه جشن ترتیب داده، فردا هم می تونی بری شرکت فعلا این مهم تره.