دانلود رمان مرگ مهیار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: saeid.j72
تعداد صفحات: ۷۷۲
خلاصه رمان: رمان در رابطه با دختر و پسری هست که خیلی باهم بد هستن و همیشه باعث آزار هم میشن تا اینکه دختره باعث میشه پسره بره تو کما و و بعد که بهوش میاد با خانوادشون میرن خونه دختره و از اون به بعد باهم خوب میشن و شب تولد دوست دختره،دختره دزیده میشه و پسره واسه نجاتش میره و پسره هم گیر میفته و….
قسمتی از متن رمان مرگ مهیار
هر کسی هی چیزي میگفت تا این که یکی داد زد به جاي این که داد و بیداد کنید زنگ بزنید اورژانس بیاد. همون لحظه آقاي ارباب اومد داشت از همه سوال می کرد که چی شده چون من از شون دور بودم نمی فهمیدم چی میگن تا این که یکی دستشو به سمت گرفت من ارباب با عصبانیت میومد سمتم بهم که رسید سرم داد زد ارباب خانم آسایش آخر کاریو که میخواستی کردي؟راحت شدي جوون مردم رو کشتی خیالت راحت شد؟
دریا-ب…به…به خدا من …من نمیخواستم این جوري…
نذاشت بقیه حرفمو بزنم یکی خوابوند تو گوشمو گفت
ارباب-خفه شو واسه کاري که کردي چه توجیهی داري ؟مگه تعهد…نداده بودي که دیگه باهاش دعوا نکنی حالا داري واسه من… با اومدن اورژانس دیگه چیزي نگفت مستقیم رفت سمتشون و گفت چی شده اونا هم سریع بردنش تو آمبولانس و رفتن.صداي آژیرش کم کم
از بین رفت فقط داشتم گریه میکردم.دوباره صداي آژیر اومد ولی با صداي قبلی فرق داشت .
چشمم رفت سمت در سالن…..واي کی به پلیس خبر
اصلا مگه اون مرده که اینا اومدن.خدایا غلط کردم خودت کمکم کن. ارباب رفت سمتشون بعد از کمی حرف زدن اومدن سمت من و ارباب به همه گفت برگردن سر کلاس هاشون به منم گفت برم تو اتاقش