دانلود رمان مزاحم دوست داشتنی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: ساجده سوزنچی
تعداد صفحات: 470
خلاصه رمان: آرمان آریان پسری جذاب خوشتیپ و دوست داشتنیست که در خانواده ی مدرن و پولداری زندگی میکند. برعکس خانواده و تیپ امروزی اش اعتقادات مخصوص به خود را دارد.او که مدیر یک شرکت تبلیغاتی بزرگ و معروف در شهر تهران است بسیار در کار خود غرق است ،اما با اسرار دوستانش تصمیم میگیرد چند روزی را برای تفریح و استراحت همراه آنها به شمال برود.بخاطر کارهای زیاد شرکت و البته همان اعتقادات بخصوص خودش چند روز زودتر جمع دوستانش را به مقصد تهران ترک میکند.در راه برگشت درجاده ی خلوت و تاریک دختری رامیبیند که تقاضای کمک میکند.
قسمتی از متن رمان مزاحم دوست داشتنی
آرام: توأم اگه گوش هاي كرتو تيز ميكردي ميفهميدي كه اجازه ندادم… من: برو بابا، پاچه گير…آرام: خودتی…رفتم توي اتاقم ،اينم از يه پرسپوليسی كه بود…!!!!شلوار جينمو با يه شلوارك سفيد پوشيد عوض كردم، پيراهنمو درآوردم تا يه
ركابی راحت بپوشم كه آرام درو باز كرد و اومد تو اتاق…
همينطور كه چشماشو می بست با مسخره بازي گفت آرام: عههههه آرمان، چرا لباس نداری؟ يه چيزي بپوش..شونه بالا انداختم و گفتم من: الاغ، ميخواستی در بزنی بد بياي تو…
چشماشو باز كرد و گفت
آرام: می خواستم تلافی كنم خب…من: غلط كردي خب…
ببند چشماي چشم چرون… آرام چشاشو گردتر كرد و منم بيخيال لباسمو پوشيدم… آرام: خاك تو سر بد دهن بی فرهنگت بكنن، منو بگو واسه كی كادوي تولد آوردم. دستشو از پشتش بيرون آورد و بسته كادو پيچ شده رو به سمتم پرت كرد كه روي هوا گرفتمش آرام: كوفتت بشه ايشالا ، بد اخلاق روانی تولدت مبارك بيشعووووور خوشتيپ… خندم گرفته بود، ولی جلوشو گرفتم بسته رو باز كردم، يه ست ادكلن خيلی خيلی خوش بو همراه يه كارت تبريك عاشقانه…
انگار واسه دوست گرفته ديوونه…اصلا اهل اين البته ميتونم قسم بخورم كه آرامم برعكس چهره ي غلط اندازش
حرفا نيست و تا حاال پسري توي زندگيش نبوده…كلا فكر كنم ما خانوادگی بی احساس آفريده شديم…ولی جدا از اين حرفا، بايد بگم تربيت آتنا و فرزاد فوق العاده بوده و راه خوب و بدو از هم نشونمون دادن… شايد دليل اينكه من و آرام راه درستو انتخاب كرديم آزاديمون بوده و اعتمادي
كه آتی و فرزاد بهمون دارن… نميدونم، شايد اگه خانواده ي سخت گيري داشتيم الان من و خواهرم خونه نبوديم…!!!! من: مگه واسه خريدي اينارو…؟؟؟