دانلود رمان مشکلات تلخ بدون میم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی، طنز
نویسنده رمان: نسترن اکبریان
تعداد صفحات: 488
خلاصه رمان: شاید اگه اونشب بیرون نمیرفتم و اون تصادف و اون پسر مرموز چشم آبی جلوی راهم نمیومد؛ هیچ کدوم از اینا اتفاق نمی افتاد… زندگیم توی همون شب دفن شد و از صبحش با زندگی غریبه بودم، نه اینکه نمیتونستم زندگی کنم نه! فقط دیگه هیچ چیز منو به اون خنده های الکی مسخره که نشون از زدن خوشی زیر دلم بود نمینداخت، هیچ چیز و هیچ کس جز همون پسر چشم آبی! به همان سادگی که اگر میم را از مشکلات پاک کنیم، مشکلات تبدیل به شکلات می شود، اگر یه سری میم های زندگی رو نادیده گرفت زندگی مزه خوش شکلات میده…
قسمتی از متن رمان مشکلات تلخ بدون میم
مثل سگ ترسیده بودم و برای جلوگیری از برخورد با ون ها سریع رو ترمز! نفسم تند شده بود و نگاهم رو بین ون می چرخوندم. با دست هایی که لرزش گرفته بودن سریع قفل مرکزی رو زدم و اب دهنم رو با صدا فرو دادم. خدا رو خطاب صحبتم گرفتم: خدایا اینا چین؟نکنه ادم کشن؟ خودت نجاتم بده… بخدا راضی میشم با اشوان ازدواج کنم فقط یه راه خروج نشونم بده… همچنان در حال دعا و التماس به خدا بودم که در ون سمت راستم باز شد.
و من به صندلیم چسبیدم کم مونده بود اشکم در بیاد از بس که ترسیده بودم. برگشتم به عقب نگاه کردم تا اگه شد دنده عقب کنم اما با دیدن همون ماشینی که دنبالم، ماشینم نفسم از ترس رفت. قطعا یه چیزی شده بود. این وضعیت اصلا طبیعی نبود! نگاهم باز هم به ون سمت راستی کشیده شد و با دیدن چند تا مرد درشت هیکل که ازش پیاده شدن رسما خودمو مرده دونستم. با دستهای لرزونم سریع به گوشی چنگ زدم تا شماره پلیس رو بگیرم.
اما از شدت ترس و هول بودنم گوشی از دستم درست زیر صندلیم افتاد. با همون حال ترسیده خم شده تا گوشی رو پیدا کنم اما تاریکی ماشین همدست لرزش دست هام شده بود تا نتونم گوشی رو پیدا کنم! اما تاریکی ماشین همدست لرزش دست هام شده بود؛ تا نتونم گوشیمو پیدا کنم. درگیر پیدا کردن گوشی بودم و اشک توی چشمام جمع شده بود؛ که با صدای خوردن ضربه به شیشه جیغ کوتاهی کشیدم و از اونجایی که…