دانلود رمان معاون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی، جنایی
نویسنده رمان: nava_k
تعداد صفحات: 200
خلاصه رمان: یکتا به خاطر مشکلاتی که در کودکیاش داشت، درگیر گروهک خاصی میشه. وقتی ۲۰ ساله میشه، بچههایی رو به کمک برادر ناتنیاش پیدا میکنه که مشکلاتشون مثل مشکلات خودش بود. با کمک آنها از پایه شروع میکنه و سعی میکنه جلوی پخش مواد، کارهای خلاف مثل دزدیها یا باج گیری رو بگیره. در همین حین با خانواده مهیاد آشنا میشه. یکتا که مسبب همه مشکلاتش رو پدر مهیاد میدونسته، سعی میکنه به مهیاد نزدیک بشه تا اطلاعاتی رو هم از نیروهای پلیس بگیره و هم از خلیل پدر مهیاد ولی در این بین مشکل قلبی مادر مهیاد عود میکنه و در بیمارستان بستری میشه، یکتا که به مادر مهیاد علاقه خاصی داشته و وقتی متوجه میشه که زمان زیادی برای مادر مهیاد نمانده، پیشنهاد مشهد رو میده. همه حاضر میشوند تا عازم مشهد بشوند ولی در مشهد قلب مادر میگیره و فوت میکنه.
قسمتی از متن رمان معاون
نگاهش را به سمت شاهرخ چرخاند و با لحن شیطون ساختگی گفت: نخیر که اعتماد بعضیها کاملا جلب بشه، بلکه رو سفید بشند. باشه خانوم خانوما، بهتره بر ی داره دیر میشه. باشه، خدافظ. فورا بلند شد و از شرکت بیرون زد. ترجیح میداد اول برای گز ینش افرادی که شاهرخ درباره شان بهش گفته بود برود، بعد اگر فراموش نکرده بود پوشه را مطالعه کند. سوار ماشینش که یکی از ماشینهای رنج متوسط دبی بود، شد.
این ماشین را بعد از شش ماه اشتغالش در شرکت شاهرخ، از طرف او هدیه گرفته بود، زیاد با مدل های مختلف آشنایی نداشت. به سمت خارج از شهر روند؛ پاتوقی که افراد گزینش میشدند بیرون از شهر بود، یه
گاراژ که تازه واردها را گروهبندی میکردند؛ افرادی که برای کشتن انتخاب میشدن یا برای کارهای خورده پای دیگه! از این کار متنفر بود، ولی ناچار بود برای جون هزاران نفر، چندین نفر را قربانی کند!
بعد از دو ساعت رانندگی به گاراژ ی که در ظاهر برای ماشینها بود رسید؛ همان بیرون از گاراژ، لابه لای درخت های خشک شده ماشین را پارک کرد. دو نفر با کت و شلوار مشکی و بیسیم دم در وایساده بودند که با دیدن او فور ی در رو باز کردند؛ هر دوشان را میشناخت، از آدمای شاهرخ بودند که برخوردهای ز یادی را با معاون شاهرخ، فر یماه داشتند. داخل گاراژ شد؛ یک میز با یک لبتاب که تقر یبا وسط گاراژ بود، با تعداد ز یادی