دانلود رمان ملودی ماه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: آنید ۸۰۸۰
تعداد صفحات: ۱۰۹۲
خلاصه رمان: با مهارت پراید مشکی ام را در پارکینگ اموزشگاه موسیقی رزا پارک کردم و با طمانینه و خون سردی عجیبی که همیشه همراهم بود از ان پیاده شدم…. پس از بستن در و زدن دزدگیر ماشین کوله جینم را بر روی شانه جابجا کرده و وارد اموزشگاه شدم… احوال پرسی سطحی با چند تن از اساتید اموزشگاه پایان خوش
قسمتی از متن رمان ملودی ماه
من که حسابی از غر زدن های رزا لذت برده و خنده ام گرفته بود درحالیکه بوسه صدا داری بر گونه اش میکاشتم گفتم: خیلی خب خاله پیرزن … حالا انقدر غر بزن تا کچلم کنی … الان پامیشم میرم تا حداقل از دست تو راحت شم … از جایم بلند شدم و به سمت اینه ی قدی و مخفی اتاق رفتم و مقابلش ایستادم … اولین چیزی که در صورتم خودنمایی میکرد چشمان درشت و کشیده ابی روشنم و لبان خوش فرمم که علاوه بر مختصر کشیدگی اش گوشتی و برجسته بود!
بینی خوش فرم و کوچک سربالا و ابروان مرتب و کشیده ام که همرنگ موهای طلایی رنگ بود زیبایی جلوه خاصی به صورت سفید و لطیفم داده بود … مانتویی مشکی به همراهه شال و شلوار توسی به تن داشتم که اندام موزون و بی نقصم را بیشتر به رخ میکشید … موهایم طلایی رنگم را کج بر روی صورتم ریختم و به سمت رزا که مشغول تماشایم بود برگشتم … او که نگاهم را متوجه خود دید از جایش بلند شد و درحالیکه در کیفش دنبال چیزی میگشت به سمتم آمد.
با رسیدن به من سرش را بلند کرد و دست از تقلا و گشتن کشید و مداد مشکی ارایشی را مقابلم گرفت و با لبخند گفت: بگیر حداقل اینو بکش تو اون چشمای روشنت ادم تورو میبینه قبض روح میشه … اون پسره بیچاره چه گناهی کرده که با دیدن تو باید جوون مرگ شه …