دانلود رمان من بهت علاقه دارم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه_هیجانی_پلیسی_کلکلی
نویسنده رمان: دریا رضایی
تعداد صفحات: 90
خلاصه رمان: درباره دختری به اسم ارام که ناخواسته به خاطر یه تصمیم اشتباه پا رو دم ارش که خلافکارم هست میزاره به خاطر اطلاعاتی که داره دزیده میشه و اونجا میفهمه که ارش ….
قسمتی از متن رمان من بهت علاقه دارم
هی دختر پاشو مگو خونه باباته اینجوری خوابیدی به زور چشامو باز کردم و سر جام نشستم یکم طول کشید تا موقعیت و درک کنم سریع از جام پاشدم که مرد گفت _پاشو راه بیفت باید بری تا الانم خیلی دیر شده یکیش جلوم و یکیش پشتم راه میرفت درو باز کرد و از انبار اومدیم بیرون یه راه رو کوچیک بود که نور خیلی کمی داخلش میومد ته راه رو یه پله چوبی بود از پله که بالا رفتیم به یه باغ بزرگ رسیدیم.
یکیش جلوم و یکیش پشتم راه میرفت درو باز کرد و از انبار اومدیم بیرون یه راه رو کوچیک بود که نور خیلی کمی داخلش میومد ته راه رو یه پله چوبی بود از پله که بالا رفتیم به یه باغ بزرگ رسیدیم احتمال اون انباری حالت مخفی داشته با دستی که به جلو هلم داد به خودم اومد و به سمت در بزرگ قهوه ای که معلوم بود زنگ زده رفتیم درو باز کردم که یه جاده خاکی بین کلی درخت دیدم جلوی در یه ماشین مشکی شبیه همونی که اون روز دیدم پارک بود درو پشت و باز کردم و سوار شدم که اون دوتام یکیش سمت راست یکیش سمت چپم نشستن
وا انگار تو ماشینم میتونم فرار کنم ماشین راه افتاد و هنوزم تو هنگ بودم که کجا میریم بلاخره تصمیم گرفتم از اینا بپریم کجا میریم اخرش یا میگن یا نمیگن دیگه _الان کجا میریم ؟مرد پیش ارش خان خوبه کمی از حس فوضولیم شد راننده ماشین و کنار یه اتوبان نگه داشت و پیاده شدن به طبعیت از اونا منم پیاده شدم که یه ماشین توسی شاسی بلند یکم اونور تر پارک شده بود مرد_راه بیفت به سمت ماشین رفتم و سوار شدم که دیدم ارش هم تو ماشینه اوف خداروشکر از اون نره غول باز این بهتره والا یکی از اون مردا به سمت پنجره سمت ارش رفت ارش پنجره رو پایین کرد و گفت_حواستون باشه هر چی شد بی کم کسری بهم اطلاع میدید