دانلود رمان من مغرور به صدام نسخه کامل پی دی اف، اندروید،آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: سانیار سپاهانی
تعداد صفحات: 42
خلاصه رمان: در مورد زندگی یه پسر مغروره که صدای فوق العاده خاص و قشنگی داره…توی زندگیش خیلی به صداش مینازه و عاشق صداشه..تا اینکه دست سرنوشت زندگیش رو عوض میکنه
قسمتی از متن رمان من مغرور به صدام
حال: صائم:ببین سامان اینجا و اینجا رو اشتباه کردی.درستشون کن تا بفرستم برای بازرسی نهایی.خب؟-…..صائم:الـــــو.سامان.حواست هست؟
به خودم اومدم.با بهت نگاهش کردم. صائم:حواست هست چی میگم؟ سرم رو به عقب تکون میدم.هنوز دهنم بازه. صائم:پس کجاست؟با حرکت سر و چشمم فرد مورد نظرم رو نشونش میدم. برمیگرده یه نگاه بهش میندازه.باز خم میشه روی میز جلوی من.صائم:سامان بخدا نمیشه.نکن این کار رو با خودت.
زل میزنم توی چشماش.با چشمام ازش خواهش میکنم.صائم:این طوری نگاه نکن.تا ببینم چی میشه. پرونده ی روی میز رو برمیداره که بره.دستش رو میگیرم.باز زل میزنم توی چشماش. صائم:باشه بابا.چشم.تو جون بخواه. گذشته:گوشیم زنگ میخوره.جواب میدم:هان؟ حسام:کوفت و هان.شد تو یه بار درست حرف بزنی؟ :اره.شده. حسام:پیش مامان بابات رو میدونم. :خب زرتو بزن.کار دارم. حسام:بی ادب.میخواستم بگم پاشو بیا پارک.ولی خب کار داری.نمیخواد بیای.نتیجه نهایی جلسه رو بهت میگم بای.
:جلسه؟کی؟صدای بوق اشغال اومد.:الو حسام؟”ای بیشعور.گوشی رو روی من قطع میکنی؟” فورا سوار موتورم شدم .سر راه یه جعبه شیرینی گرفتم و رفتم سمت پارک.همه ی بچه ها اونجا جمع شده بودند. حسین و مهران و امیر با دیدن من گل از گلشون شکفت.ولی حسام و بهروز پشتشون به من بود من رو ندیدند.دستم رو گذاشتم روی دماغم که ساکت باشند.اروم اروم رفتم جلو و یه پس گردنی به حسام زدم.