دانلود رمان ناز نازان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: نیلوفر لاری
تعداد صفحات: 187
خلاصه رمان: تمنا تاج ماه از ان دختران لوس و متکبر و پر فیس و افاده ای بود که به زیبایی حسن خدادادیش به وضوح و اشکارا مباهات میکرد و بر خود غره بود و به دیگران به چشم حقارت می نگریست.او فقط خودش را جزو مخلوفات لایق و شایسته ی خداوند به حساب می اورد و آدم های دور و برش بالطبع جزو حقیر ترین و منفور ترین موجودات روی زمین به حساب می دادند.
قسمتی از متن رمان ناز نازان
البته او همیشه در مورد پدر و مادرش استثنا قائل میشد و با اغماضی سخاوتمندانه خلفت ان ها را هم ردیف شایستگی و بایستگی افرینش خود بر می شمرد و برادر بزرگ و خواهر کوچکش ار نظر او در مراتب پایین تری قرار گرفته بودند.او بی رحمانه می اندیشید که در این مورد نسبت به خواهر و برادر خود بسیار لطف داشته چرا که ان ها هم از هر حیث جزو احمق ترین موجودات عالم به شمار می امدند.
تیام برادر بزرگ فقط 3 سال از او بزرگ تر بود و بسیار احساساتی و پر شور و خوش قلب و دوست داشتی می نمود_البته به ظن این و ان نه به نظر خواهرمتکبر خودش.او همان طور که تیام را به خاطر احساسات لطیف و ملموسش به تمسخر میگرفت و ان را به حساب شخصیت ضعیف و نا پخته ی او میگذاشت و فکر می کرد که هرگز به بلوغ فکری و شخصیتی نخواهد رسید. خواهر کوچک خود تکین را با همان احساسات نرم و لطیف و شکننده وحساسا به باد ملامت وتحقیر و استهزا می گرفت و با خرده گیری های همیشگی و مالل اور خود به شدت او را در لاک تنهایی و انزوای خودش گرفتار می ساخت.
او خودش را خورشیدی میدید که زیر تاللو پر رنگ انوار طالیی رنگش شعاع بی فروغ هیچ ستاره ای به چشم نمی امد .همان طور که عالم هستی به تسخیر روشنایی زرد رنگ خورشید در می امد هر نور ضعیف و بی جانی زیر تششع گیرای وجود او جان می باخت و محو میشد. هر چه تیام رفتار خود خواهانه وتحقیر امیز خواهرش را با شوخی و مسخرگی و خونسردی و بی تفاوتی تحمل می کرد و به روی خودش نمی اورد تکین با روحیه ی حساس و لطیفی که داشت به خصوص که یکی از پاهایش معیوب