دانلود رمان ناز و نیستی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مهسا طایع
تعداد صفحات: ۱۶۲
خلاصه رمان: روزها در پی اینم که بتوانم به خود جرات دهم وتو را مخاطب خویش قرار دهم.زمان می گذرد اما من هنوز جرات شکستن سکوت را نیافته ام. ولی می دانم که تو از پس لب های خموشم نیز می شنوی که: ای خالق عشق!
قسمتی از متن رمان ناز و نیستی
بوی بهار وطراوت گلهای تازه رسته در دماغ طبیعت پیچیده بود وآفتاب تن غبار گرفته اش رابا جامه نو می آراست وخرمن زلفان طلایی و نوازشگرش را بر شانه های بی تاب زمین رها می کرد.همه چیز زیبا بود و شور انگیز ومن می پنداشتم که امسال نیز در آرامشی شیرین خواهد گذشت.تمام هیاهو ونشاط آغاز جوانی ام در کنار دوستانی می گذشت که زیر سقف کلس دور هم جمع می شدیم ودور از چشم معلم نمی توانستیم بر شیطنت های مان سرپوش
خاموشی ونظم بگذاریم.در سال دوم دبیرستان درس می خواندم وبیشترین شوقم بر این بود که عده ای از همسن و سالهایم غبطه اندام متناسب وبه قول خودشان چهره خوش ترکیب مرا می خوردند.جوانی بود وشور وحالی وصف ناپذیر! در خانه هم فرزند ارشد بودم وبه جز من یک دختر وسه پسر دیگر حاصل شانزده سال زندگی مشترک پدر ومادرم بودند.
ناهید که دو سال بعد از من به دنیا آمده بود چشمه ای بود که فقط شرارت وشیطنت وشلوغی در آن می
جوشید ولحظه ای یک جا بند نمی شد.مجید هشت سالش و محمد یک سال دیگر به مدرسه می رفت. محبوب کوچکترین عضو خانواده قشنگترین چهره را داشت. مادرم زن زیبایی بود قد واندامم را از او به ارث برده بودم ولی ترکیب صورتش جلوه دیگری داشت وهمین خصوصیاتش بود که نمی توانست نهال بخل وحسد را از دل زن عموهایم ریشه کن کند