دانلود رمان نبض یک مرد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: شاهتوت
تعداد صفحات: 347
خلاصه رمان: مرصاد پسر جوونیه که برخلاف میلش و با وجود اینکه عشق زن دیگه ای رو تو قلبش داره؛ طبق عقاید خانوادش مجبور به ازدواج با زنی میشه که زمانی براش فقط یک اسم و یدک می کشیده…
قسمتی از متن رمان نبض یک مرد
پوف …چشمانم را به روی مزار سیاه می چرخانم .دستم را روی کنده کاری های رنگ پریده اش می کشم! نفس هایم را آرام آرام بیرون می فرستم . به تصویر حک شده بر روی سنگ که تصویری از خودم را به نمایش گذاشته است چشم می چرخانم و زیر و رویش می کنم.تصویری که زمانی به آن زل می زدم همچون آینه ای از صورت خودم. انگشتم را روی « م » اول نامش فرو میبرم و می چرخانم!
سالها از زمانی که این تصویر را به زیر این خاک سپرده بودم می گذشت. زمانی که زندگی ام را گره زد در هم. زمانی که بازیچه ی زندگی شدم. سالها از زمانی که روزهایم در تاریکی فرو رفت. چه ساده در لحظه ای تمام آرزوهایم برباد رفت و من تمام زندگی ام را در پی این تصویر خفته میان خاک گم کردم. مرکز پاهایم گز گز می کنند . از جا بلند میشوم .
تکانی به شلوار همرنگ سنگ سرد میدهم و می چرخم . دو قدم پیش می گذرام . میپیچم … به راست … از قطعه ی بعدی هم عبور می کنم . راست مسیر را در پیش می گیرم . باز هم میرسم به قطعه … می پیچم … اینبار به چپ … به مقصد پارکینگ … قطعه ی بعدی را رد می کنم و با گذراندن قطعه ی هفتم قدم هایم را سرعت می بخشم . خودم را به آزرای سیاهم می رسانم . انگشتانم روی ریموت می لغزند .