رمان نشست محرمانه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، خارجی
نویسنده رمان: مامیچکا
تعداد صفحات: 98
خلاصه رمان: دیمن ویل رفته است. ماه هاست کسی او را ندیده و پیام هایی که از گوشی اش می رسند تقریبا مطمئن هستیم قلابی اند. چیزی این وسط درست نیست. باید همین الان اقدام کنیم. مایکل آماده است تا کوو را بخواباند. ریکا چیزی را پنهان می کند. اونز کریست یک تهدید است و پدر وینتر هنوز آن بیرون است.
قسمتی از متن رمان نشست محرمانه
وقتی فقط دوست دوستم بود اوضاع فرق میکرد ولی حالا همه چیز عوض شده تو هم هنوز با وینتر ازدواج نکردی.
می گویم من و وینتر منتظر ویل هستیم که برگرده خونه
انگار که منتظر است به اولین بهانه ای که احمقانه دستش می دهم چنگ بیندازد خیلی سریع جواب میدهد: آره منم همینطور… ولی این دلیلش نیست میدانم که نیست آنها مدتی است نامزد کرده اند و ویل حدود یک سال پیش شهر را ترک کرد اول فکر کردم به خاطر مایکل است برنامه اش اجباراتش و ولی مطمئن نیستم که دیگر تقصیر او باشد.
این دختر چه مرگش شده است؟ تماشا می کنم که چطور با نانش بازی میکند و اولین باری که با هم در آشپزخانه تنها بودیم را به خاطر می آورم باید پانزده ساله میبودم مرا دید و نفسش را حبس کرد و با سرعت ممکن آنجا را ترک کرد. حالا به سختی بدون آگاهی یا پیشنهاد من حرکت می کند. می پرسم می دونی به نشست محرمامه اسقف چیه؟” سرش را کمی تکان میدهد و میگوید: آره فکر کنم. یه جورایی…
دستانم را داخل جیبهایم فرو میکنم و به یخچال تکیه می دهم….
و می گویم وقتی وقتش برسه که به پاپ جدید انتخاب کنند تمام اسقف های مکتب اسقف ها که زیر هشتاد سال داشته باشند رو تو یه اتاق زندانی میکنند تا سر انتخاب اینکه پاپ کی باشه به توافق برسند. اونها این کار رو شروع کردند چون هشتصد سال پیش سه سال طول کشید تا با توجه به زدوخوردهای سیاسی یک پاپ جدید انتخاب کنند اگه آدم ها مجبور نشن با مشکلاتشون مواجه بشن حلشون نمی کنند میدونی؟ حالا اسقفها رو به سیستین چپل می برند و یک اصطلاحی است به اسم همه بیرون و درها رو با زنجیر میبندند و اونها رو زندانی می کنند….