دانلود رمان نفرین نقره ای نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: ترسناک
نویسنده رمان: rengiari
تعداد صفحات: 128
خلاصه رمان: لینک که پسری ۱۶-۱۷ ساله است که همراه با پدر ناتنی اش و مادرش زندگی میکند. متوجه میشود که زندگی اش به طور عجیبی قابل پیش بینی است. همین موضوع باعث ایجاد مشکلاتی برای او میشود. همچنین می فهمد خانواده ای که قبلا در خانه ی آنها زندگی میکردند به طور مشکوکی به قتل رسیده اند. آیا قبل از مرگ میتواند کسی ر ا نجات دهد؟یا سرنوشتی بجز مرگ دارد؟ فقط او میتواند همه را از شر این نفرین نقره ای نجات دهد…
قسمتی از متن رمان نفرین نقره ای
همه چیز را بگو! دکتر والتر،روان نویس مشکی خود را به دست می گیرد و روي کاغذ میگذارد و به ان نگاه میکند.عینکش را که قاپ سیاه قطوري داشت کمی جا به جا میکند و میگوید: خوب همه چی رو برام بگو لینک.به من بگو از کجا شروع شد.با ارامش سعی کن همه چیو به یاد بیاري. لینک چشمانش را پایین انداخته بود و صورتش بیحال و پریشان بود.کمی چشمانش لرزید و بدون اینکه به دکتر نگاه کند با صدایی ارام و کلماتی شمرده شروع به تعریف ماجرا کرد.
همه چیز جلوي چشمانش امد.واضح تر و باجزئیات بیشتر از انچه تعریف میکرد:درحال جمع کردن وسایلم بودم که مادرم از پایین پله ها صدام زد!با یه چمدون سنگین از پله ها لنگان لنگان اومدم پایین.پایین پله ها چمدون زمین گذاشتم تا استراحتی به دستم بدم.بعد به اتاق نشیمن نگاهی انداختم.حالا که خالیه بزرگ تر بنظر میاد.اهی کشیدم.خیلی حیف شد…همه جاي اون خونه پر از خاطرست.
(و لبخندي روي صورتش نقش بست)شومینه ي قهوه اي رنگی که شب هاي سرد کریسمس با پدرو مادرم کادو هارو باز میکردیم و پدرم با بالا گرفتن کادوي خودش منو مشتاق میکرد که اونو به زور ازش بگیرم.چقدر دلم میخواست اونقدر بلند بودم که کادو رو به راحتی میگرفتم.ولی حالا که بزرگ شدم اون اینجا نیست.حالم خیلی گرفته بود….سرمو انداختم پایینو نگاهی به چمدونم انداختم….وقت رفتنه…