دانلود رمان نفوذ دو ناشناس نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی
نویسنده رمان: زهرا سادات
تعداد صفحات: 922
خلاصه رمان: واسه بسیاری از انسان ها مهم که به هدف وارزوشون برسن….. به طوری که این رویاها یا ارزو ها گاها موجب گذشتن از خیلی چیزا وحتی خانواده رو به دنبال داره دختری از جنس شب به اسم رستاهیچ چیز وهیچ کس نمیتواند سد راهم شود حتی چشمان وحشی مشکی تو سعی نکن با کمند چشمانت اسیرم کنی کمندچشمانت نه تنها مرا اسیر نمیکند بلکه حس شیرین انتقام را برایم لذت بخش تر میکند.
قسمتی از متن رمان نفوذ دو ناشناس
واسه بسیاری از انسان ها مهم که به هدف وارزوشون برسن….. به طوری که این رویاها یا ارزو یا به قول امروزی ها فانتزی بودن خواسته ها گاها موجب گذشتن از خیلی چیزا وحتی خانواده رو به دنبال داره
ومن رستا رادفر تنها دختر خانواده ی رادفر برای رسیدن به هدفم نه تنها از همه چیزم بلکه از خانوادم گذشتم تا به هدف اصلیم که سال ها تو ذهنم نقشه ی اونو کشیدم برسم دختری از جنس شب سفت و سخت
هیچ چیز وهیچ کس نمیتواند سد راهم شود حتی چشمان وحشی مشکی سعی نکن با کمند چشمانت اسیرم کنی کمندچشمانت نه تنها مرا اسیر نمیکند بلکه حس شیرین انتقام را برایم لذت بخش تر میکندخانوم خانوم باصدای پسر فروشنده به خودم اومدم گفتم ؛
چند شد؟ قابل نداره ٣٠٠٠تومن…از توی کیف پول چرمم۵٠٠٠تومن دراوردم دادم به ماهی فروش تنگ ماهی گرفتم از دستش که ماهی توش بود به طرف خیابون حرکت کردم حال منم مثل ماهی قرمز داخل تنگ بود…
اونم مثل من سرگردون وتنها بود از این ور تنگ به اون نور تنگ میرفت با صدایی که منو خانوم خطاب میکرد برگشتم فروشنده بود که نفس نفس میزد چیزی شده؟ دستشو به طرفم دراز کردو گفت ؛بقیه ی پولتون اون موقع بود که متوجه شدم به جای ٣تومنی۵تومنی دادم لبخندی به صورت مهربونش زدمو گفتم؛ بقیش مال خودت اینم عیدی از طرف چشمان پسر بچه از فرط خوشحالی برق زدو ازم تشکر کردم راهمو به طرف کافه کج کردم بعد از حدود یه ربع رسیدم کافه..