باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان نوش دارو به قلم شادی عبادی با لینک مستقیم

دانلود رمان نوش دارو نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: شادی عبادی
تعداد صفحات: 940

رمان نوش دارو

خلاصه رمان: من داریوش بزرگ مهرم. سلطان زعفرون ایران! وارث تاج و تخت بزرگ مهر.. با حدود هزار نفر کارمند و کارگر زیر دستم و صد تا مزرعه کشت زعفرون… همه چیز از وقتی شروع شد که یه دختر بچه رو به فرزند خوندگی گرفتم… نمی دونستم اون دختر بچه بزرگ میشه و میشه بلای جونم. نمی دونستم کسی که جای پدرشم، کسی که بابایی صدام می کنه میتونه با چشمای درشت و معصومش این طوری خونه خرابم کنه… تا حدی که بعد از این همه سال تحمل کردن طاقتم طاق شه….

قسمتی از متن رمان نوش دارو 

بهمن با لبخند نگاهش کرد برایش جالب بود که عباس مشکلاتش را با خنده بر زبان می آورد و در واقع به مشکلاتش میخندید او هم باید یاد می گرفت تا به مشکلاتش بخندد اما چگونه میتوانست؟ مشکل زهرا خانم مشکل کوچکی نبود.
به محض اینکه روی زمین ،نشست، پسرهای عباس به سمتش آمدند و از سر و کولش آویزان شدند. بهمن دستی به سر پسر های شر و شیطان عباس کشید و به آنها هم سلام کرد. عباس اخمی کرد و جدی پسرانش را مخاطب قرار داد بشينين بزارین عمو بهمن نفس بکشه.

پسرها خودشان را جمع و جور کردند و مودب کنار بهمن نشستند. عباس به تیشرت و شلوارهای نو و مرتبی که به تن پسر هایش بود اشاره کرد و بهمن را مخاطب قرار داد از موقعی که این لباس هارو براشون گرفتی، تنشونه ها خندیدند و از میان آنها محمد که ده سال داشت پسر گفت:
خیلی دوسشون داریم ممنون عمو بهمن بهمن خندید و سری تکان داد قابلتونو نداره به خوشی بپوشین یک دست لباسه دیگه دو روز دیگه کهنه میشه. صدای عباس را شنید و جمله ی پر مفهومش حالش را دگرگون کرد.

لباس کهنه میشه ولی محبتی که کردی نه… جاش تو قلبمون همیشه تازه است. کمی بعد زهره خانم خانم عباس با سینی چای از آشپزخانه بیرون آمد و سینی را مقابل بهمن گذاشت.
بهمن با زهره خانم هم سلام و احوالپرسی کرد. کمی بعد صدای عباس را شنید مخاطبش او بود. از داریوش چه خبر؟ دیگه اینورا نمیاریش بهمن فنجان را برداشت و طبق عادت کمی از چای را داخل نعلبکی ریخت. سپس نگاهش را به چشمان سیاه عباس دوخت و لبخند خمولی زد. خودش نمیاد عباس جان. عباس سری تکان داد

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
من داریوش بزرگمهرم. سلطان زعفرون ایران! وارث تاج و تخت بزرگمهر.. با حدود هزار نفر کارمند و کارگر زیر دستم و صد تا مزرعه کشت زعفرون... همه چیز از وقتی شروع شد که یه دختر بچه رو به فرزند خوندگی گرفتم... نمی دونستم اون دختر بچه بزرگ میشه و میشه بلای جونم. نمی دونستم کسی که جای پدرشم، کسی که بابایی صدام می کنه میتونه با چشمای درشت و معصومش این طوری خونه خرابم کنه... تا حدی که بعد از این همه سال تحمل کردن طاقتم طاق شه...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: نوش دارو
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: شادی عبادی
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: 940
خرید کتاب
16,800 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • برچسب ها:
  • 469 روز پيش
  • admin
  • 1,388 بازدید
  • 16,800 تومان
لینک کوتاه مطلب:
دیگر نوشته های
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.