دانلود رمان هزاران نهال بی سایه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: منیر کاظمی
تعداد صفحات: 709
خلاصه رمان: داستان ندا دختری است که بالاجبار از همسرش جدا شده. همسرش خواننده ی زیر زمینی است که بخاطر ترانه های اجتماعی و معترضانه اش و بدنبال سابقه ی سیاسی خانوادگی دچار گرفتاری می شود. ندا بخاطر گره های شدید مالی خانواده اش بعد از جدایی مجبور به کار و نگهداری از زنی سالمند می شود. زنی که کار کردن در منزلش اتفاقاتی رو برای زندگی ندا رقم می زند که شخصیتش را زیر و رو میکند
قسمتی از متن رمان هزاران نهال بی سایه
هر دویشان بنی را می شناختند . تا یک جایی رقیب هم بودند و هر دو با این دختر بزرگ شده بودند . بهروز هم تا جایی زیر و بالای بتی را می شناخت . وقت هایی که برای منفعت خودش خرابکاری ها را به بزرگترها لو میداد یا دروغگویی های واضحش برای آنکه از یک مهلکه فرار کند . اما بهروز به اندازه ی صدرا یا یتی زندگی نکرده بود . صدرا حالا کوچه پس کوچه های ناشناس اخلاق بنی را هم می شناخت واقعا علت جداییتون همین بود ؟ با وجود اینکه بنی با ماجرا کنار اومده بود ؟ ماجرای اون …
دختر لبخند سرد صدرا روی لب هایش ماسید . صورت مربعی و فک زاویه دار پر از خطوط خشم فروخورده شده بودند . چند ثانیه مکث کرد و بعد خلال را داخل بشقاب انداخت : توی رابطه تون تفاوتی ایجاد میکنه ؟ توی علاقه ات ؟ بهروز پلک زده من آدم منطقی هستم صدرا البته میخوام داستان رو از زبون تو هم بشتوم ، یک طرفه جاج نمی کنم همونیه که بنی گفته دوباره سیگار دیگری بیرون کشید . تو همچین آدمی نبودی زمان آدما رو عوض میکنه . شایدم … عوضی میکنه دوست نداشتم اینطور باشه که . حالا که شد . هست .
سیگار را میان انگشتش سمت بهروز تکان داده به هر حال تبریک میگم بهروز پایین را نگاه کرد . صدرا سیگار تازه روشن شده را در ظرف فشار داد : من میرم دوش بگیرم برم توی استخر ، میای ؟ بهروز سرش را بالا آورده نه باید برد . صدرا …. صدرا صندلی اش را عقب داد بهروز گفت : اگر بخوای … خیلی خوشحال شدم دیدمت دستش را رو به صورت بهروز گرفت که داشت او را نگاه می کرد . **** شیرجه زد چشم هایش را باز کرد . حباب ها از کنار بینی اش رد می شدند . پاهای آدمها را در حال تکان خوردن می دید .