دانلود رمان همخانه ارواح نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: ترسناک
نویسنده رمان: fa
تعداد صفحات: 138
خلاصه رمان: ماجرا از اون جایی شروع میشه که دنیز به همراه ارغوان برای تحصیل، به خانهی قدیمی پدربزرگِ مادرش سفر میکنند، غافل از اینکه دست سرنوشت،
زندگی اون رو با دو دختری که در گذشته در این خونه زندگی می کردند گره زده، دو خواهر که سال های گذشته زندگی مخفیانه ای توی این خونه داشتند و حالا دنبال آزادی از بند اون خونه اند…
قسمتی از متن رمان همخانه ارواح
آمده ایم که برویم… هیج کس ابدی نیست؛ زندگیمان مانند کتاب داستانی است که اولش ساده و آرام پیش میرود، وسط هایش هیجان میگیرد و در آخر پیروز یا
مغلوب میشویم … گاهی همه چیز راحت و آرام پیش میرود و یکراست به خانه ابدیمان راه میابیم …و گاهی برای سنگ قبر نداشته، آرزوهای از دست رفته و یا انتقام میمانیم و سرگردان میشویم ! کنار گل های یاس باغچه ایستادم؛ در حالی که چمدونم رو جلو-عقب می کردم، یاد…
دیشب افتادم که بابا بعد از یک ماه، اجازهی رفتن از تهران رو صادر کرد، این هفته به کل نازش رو کشیدم؛ دیشب هم گفتم: اگه نذاری برم، مثل مریم، دختر فراری میشم و از این زندونی که برام ساختی فرار می کنم
بابا چقدر از این حرفم شوکه شده بود! سیلی که به گوشم زد رو به یاد دارم. آخر هم گفت: »برو هر قبرستونی که میخوای بری، توی خونه ی من کمتر از گل به تو گفته نشد، اما اگه میخوای بری از این خونه، باید جایی که من میگم بری!
کلیدی که از روی میز برداشت و به دستم داد، میگفت مادرم یه زمانی توی اون خونه زندگی می کرده؛ حتی علتش رو هم نپرسیدم. به مادر جون نگاه کردم، صورت گرد و لپ های بر آمده اش من رو به سمتش کشوند؛ بی محابا ب*و*س*ه ای به صورت کوچولوش زدم. لبخند عمیقی زد و گفت : دنیز، مادر قربونت، این آجیلا رو برات اوردم، تو راه از گشنگی تلف نشی؛ مادر، نری از این آت و آشغالا چیپس و پفک و …