دانلود رمان همش یک حادثه بود نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: monika
تعداد صفحات: 306
خلاصه رمان: داستان درمورد مردی متاهل که یک زندگی معمولی رو داره باهمسرش میگذرونه اما یک حادثه مسیر زندگیشو عوض میکنه و…پایان خوش
قسمتی از متن رمان همش یک حادثه بود
نسبت به اینجا دور بود و ساعتی راه بود .بالاخره بعد1 ساعت رسیدم ساعت حدود 1:13بود و نیم ساعت مونده بود تا نوبتم شه تصمیم کرفتم برم رستوران که نزدیک مطب بود وارد رستوران شدم و یک پرس کوبیده با مخلفات سفارش دادم بعد 11 مین اوردن وشروع کردم به خوردن ساعت 5دقیقه به 1 بود که نهارم تموم شد بعد از حساب کردن به سمت در رفتم و بعدم مطب .وارد مطب شدم
1:/نفر نشته بودن تو نوبت و منشی تا منو دید گفت اقای دکتر منتظرتونن و به سمت اتاق دکتر رفتم بعد در زدن وارد شدم سلام اقای دکتر -ممنون .ببخشید یکم تاخیر داشتم رفته بودم پیش دکتر مصتوفی اتفاقا سلامم رسوندن…سلام پسرم خوبی-سلامت باشن .خدا بد نده چرا ؟ همینطور که کارشو شروع کرده بود اقای دکتر براش توضیح دادم چیشده و دکتر چیگفته راستش معدم مشکل پیداکرده .
بسترت خوبه .تو که نمیتونی هر 1روز بخاطر یه پانسمان عوض کردن دکتربری راستش علیرضا منم با مهدی موافقم . هم برای معدت خوبه اگرم تحصیلات داشته باشه برا زخم منم میگردم پیدا میکنم انشاالله پیدا میشه .بعدشم علیرضا خونه ساکته اصلا واسه روحیتم خوب خوب اقای دکتر کی حاضر میشه ؟ نیس .حیف اون باغ نیس ؟ عین خونه ارواحه یک نگهبانم بگیر ک هم مواظب خونت باشه هم یکم به سر وضع اون باغ بد بخت برسه .شاید اینطوری کسی هم ک بخاد بیاد قبول کنه ک دیگ تنها نیست
