دانلود رمان هنوز عاشقانه کنار توام نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: سیمین و گندم
تعداد صفحات: 340
خلاصه رمان: زنانگی را دوست دارم به دلیل وسعت و بی کرانگی روح زنانه که همه چیز را می آزماید و مخاطب زشت ترین اهانتها و زیباترین شعرها و گنگ ترین احساسات و مخوفترین ترسهای مردانهست… زنانگی یعنی یک منحنی سینوسی ابدی با محور مختصاتی n بعدی و ضرب بی نهایت احساس و تفریق آگاهانه منطق و جمع اضدادی گیج کننده و تقسیم دردناک سلولهای بدن با موجودات آینده…
قسمتی از متن رمان هنوز عاشقانه کنار توام
سلول سلولم خوشحال شد …. نه از بعد مالی قضیه از اینکه تا این حد برای بهراد مهمم بهرادم …. خب خجالت کشیدم دییه !!!! خانومم شما از الان دوتا قول به من میدی جونم عزیزم ؟؟ با همون لحن محکم و جدی که عشق نوش موج میزد گفت از این به بعد هروقت هر مشکلی داشتی من رو در جریان میداری … فکرش و میکنم توی شهر غریب بی پول بودی اعصابم از دست خورد میشه … دوم اینکه ، من نه میخوام کنترلت کنم ، نه اینکه نسبت بهت بی اعتمادم …
فقط به عنوان کسی که همه زندگیمی دلم میخواد از کارات مطلع بشم . نیشم تا بنا گوش شل شد چششم عششقم بعداز خداحافظی کردن با احسان برگشتم توی کوپه و ساندویچ کتلتی که سارا برام درست کرده بود رو دو لبی خوردم چون از ته دل گشته ام بود . بعد از نوش جان کردن ساندویچ ها تایمو روشن کردم که اتوکد کار کنم ….. تقریبا طرفای ۹ بود که از ایستگاه راه آهن زدم بیرون بازم هوای خاک آلود اهواز … هوای تهرانم که آلوده … من کلی شرمنده ریه ام میشم روز قیامت ….
به ماشین گرفتم و رفتم طرف خونه..این وقت صبح اتوسا که سر کلاس بود ، آریا هم که مدرسه بود ، آریا پنج سال ازم کوچیکتر بود . حسب ساعت ۷ به بهراد خبر داده بودم و صبح بخیرمونم گفته بودیم …. بعد از حساب کردن کرایه … پیاده شدم قبل از در آوردن کلید گوشیمو دستم گرفتم و به اس به مضمون ” عزیزم من الان در خونه ام به بهراد زدم آروم در هال رو باز کردم ، بابام که طبق معمول سر کار بود … مامان هم توی آشپزخونه بود .. از همون در هال داد زدم سلللام مامانی … مامانم سریع از آشپزخونه زد بیرون پریدم و کلی همو بوسه بارون کردیم ، بعداز تعریف کردن از خوابگاه و مسافرت با قطار و خوردن به لیوان آب پرتقال…