دانلود رمان هیچ کی مثل تو نبود نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز
نویسنده رمان: آرام رضایی
تعداد صفحات: ۸۸۶
خلاصه رمان: آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و نظرات خانواده اش گاهی با اون یکی نیستن مجبوره زیر زیرکی کارهای خودشم بکنه. تلاش اصلیش اینه که به گفته مادرش خانم باشه و چقدر سخته خانم بودن با توجه به داشتن کودک درون فعال و کمی بی حواسی. در هر تلاش آنا برای خانم بودن باعث میشه که مدام سوتی بده و صحنه های جالبی ایجاد کنه …پایان خوش
قسمتی از متن رمان هیچ کی مثل تو نبود
خمیازه ای کشیدم. چشمهام هنوز بسته است. یکم چشمهام و مالیدمو بازشون کردم. سرمو کج کردم و به ساعت روی دیوار نگاه کردم. نیشم باز شد. هر روز دیرتر از دیروز. خوب چی کار کنم دیشب که نه، امروز
ساعت 6 صبح خوابیدم. بایدم ساعت 30:12بیداربه شم. حالا خوبه دیگه مامان نمیاد با جیغش بیدارم کنه.
دوباره یه خمیازه کشیدمو پاشدم. یه دست به صورتم کشیدمو همراه یه خمیازه از اتاق رفتم بیرون.
چشم چشم میکردم ببینم مامان کجا ست. حتما” طبق معمول تو آشپزخونه است. رفتم تودستشویی و دست و صورتمو شستم. حتی تو آینه خودمو نگاهم نکردم. چیه دیدن قیافه خودم هر روز. چیز جدیدی توش نبود که ببینمش. رفتم تو آشپزخونه. آدم هر ساعتی که بیداربه شه اولین چیزی که می چسبه یه استکان چایی داغه. ِها مامان که اینجاست. سلام کردم. داشت سبزی آب میکشید. ریخته بودش اون تو آبکش که آبش خالی به شه.آبکش به دست براش که جواب
با دیدن من یهویهجیغی کشید و آبکش از دستش افتاد و از ترس دستش رفت رو قلبش.ترسیدن مامان خیلی باحال بود. کل آش پزخونه پر سبزی شده بود. مثل این فیلمها. مخصوصا” همین فیلم دیشبیه. نیشم تا بناتوش باز شده بود.من: مامان خوبی؟ چی شد ؟
مامانم که یکم آرومتر شده بود یه چشم غره به من رفت و یه پ شت چشمم برام نازک کرد و تفت: دختر این چه ریختیه واس ه خودد درس ت کردی؟آدم زهره اش آب میشه. تیج سرمو خاروندم و تفتم: چرا؟؟؟؟ دوباره یه چ شم غره رفت بهم و با حرص تفت: همینه دیگه وقتی روز و شبت