دانلود رمان پانتومیم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مرجان فریدی
تعداد صفحات: 613
خلاصه رمان: آیلین داشجویِ سالِ دومِ نقاشی. با خانواده ی کوچیک و دوستداشتنیش زندگی ای با روالِ ساده ای رو می گذرونه. و زیاده خواهی های آیلین و دنیای صورتی ای که همیشه برای خودش می خواد باعث میشه پسر های رنگارنگی رو توی زندگیش امتحان کنه تا به شاهزاده ای که می خواد برسه! با ورودِ پسرِ شعبده باز و مرموز به دانشگاه… روالِ ارومِ رمان اسیر پیچ و خم های های عجیبی میشه که
قسمتی از متن رمان پانتومیم
این کبریت ها کجان؟باز این فندک گاز خراب شده صدای قدمایی رو پشتم شنیدم و صدای مامان باعث شد برگردم: تو کابینت بالای ظرفشویی…کلافه بلند شدم و در کابینت رو باز کردم و دست بلند کردم و جعبه اش رو که لمس کردم فوری برداشتمش و گاز رو روشن کردم کتری رو روی گاز گذاشتم و حرصی گفتم:مگه قرار نبود برین قسطی یک سماور از لوازم خانگی بخرید؟مامان درحالی که سیم جارو برقی رو جمع می کرد گفت:
پول خورد و خوراک و اجاره خونه و لباسای سه تا بچه رو بدیم یا سماور واجبه چه قدر غر می زنی این روزا آیلین؟ کلافه نگاهش کردم و جعبه کبریت رو، رو گاز انداختم و از آشپزخونه اومدم بیرون و به سمت راه رو رفتم که پام رو ی چیز تیز رفت و جیغ زدم و کف پام رو بلند کردم نوک مداد مغزی معین بود. کف پام رو تو همون حالت با حرص ماساژ دادم و جیغ زدم: معین!
خوبه یه اتاق فاصله است تا پذیرایی چرا اینا دوتاشون کر شدن! مدادا و جامدادیش رو لگد زدم و رفتم سمت اتاقِ انتهای راه رو در رو باز کردم.
معین با شال برای خودش کلاه درست کرده و چاغو گوشت بُری دستش گرفته بود و با صدای کلفت داد زد: ای…خائن تو پادشاهِ مرا مسموم کردی ،خاک برسرت…
آرام از اون ور دامنِ گل گلیش رو داد بالا و رو زمین زانو زد و بلند زد زیر گریه و جیغ زد:ای شوالیه من…از جانم بگذر…اما پادشاه قصدِ کشتنِ مردم بی گناه را داشت!
معین اخم کرده دستی به سیبیلای نداشتش کشید و داد زد: دهنت را ببند،بی حیا می دهم گلویت را خِر تا خِر ببرند. آرام نتونست تحمل کنه و زد زیر خنده و منم برا ی جلو گیری از خنده دستم رو رو دهنم گذاشتم.