دانلود رمان پرونده ناتمام نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاو
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی، معمایی
نویسنده رمان: الهه محمدی
تعداد صفحات: 1890
خلاصه رمان: گرشا؛ سرگرد کار کُشته ایه که ۵ سال پیش همسرش الیسا، اونو برای پیشرفت در ورزش و کسب مدال قهرمانی، ترک کرده و به آمریکا رفته.. ولی عشقشون بهم، باعث شده همچنان بهم متعهد باشن و حرفی از طلاق نزنن.. حالا بعد از ۵ سال، گرشا برای کشف باند قاچاق دارو، بعنوان سرمایه دار وارد هلدینگ شرکت های دارویی شده.. در صورتی که خودش برای درمان خواهرزاده اش محتاج داروست… همین احتیاج باعث میشه گرشا به الیسا زنگ بزنه و ………..
قسمتی از متن رمان پرونده ناتمام
بالاخره صدایش را شنید گرفته و پُر از خش بود. عین سیگنال هایی که روی موج نمینشیند. توقع ندارم برام سر و دست بشکنی و از دیدنم خوشحال؛ بشی اما حرف بزن برات طبیعی بشه دیدنم. لب گرشا سمت بالا پرید مثل پلکش از رفتار عادی الیسا در چشم او توی قلبش که نبود. عادی بشی؟ رفتار تو طبیعی بوده؟ من رفتم برای جنگیدن اومدم باید بازم بجنگم. وقتی برای همه سلاح ورداری بایدم بجنگی – من برای این جنگیدن ها اصلا ناراحت نیستم.
هر دو سرش ارزش داشت. بهای رسیدن؛ بهش رسیدن به هر دو سمتی که عشق مطلق بود نه شکست و عقب نشستن. جواب قاطعش قانع کننده بود اما در خیال واقعیت هنوز هم او را مسخره میکرد مثل لب های گرشا که مدام به نشان استهزا می پرید. از هدفی که تو زندگیت داری لذت بردی؟ گرشا با آرامشش و آرام حرف زدنش همیشه او را زجر می داد: خيلى لااقل الان دلم آرومه به هدفم رسيدم. واســـــه داشتن باقیشم تلاش مو میکنم تو مدتی که هستم.
روی میزبانی که نشسته بود عقب رفت. آه از درد نشسته توی تنش و دلش برخاست آه به تو به زنی که نمیدانست. میشناسدش یا نه در بدو ورود حرف از رفتن زد آمده بود فقط دیداری تازه کند! او یارش بود یا شوهرش؟ باید تعریف همسر را از زبان خودش میشنید!!! خسته نشی. لااقل گاماس گاماس…متوجه ی کنایه ی گرشا شد. حرفهای آن ها از خیلی سال پیش کنایه دار شده بود. نمیخوام باهات حرف بزنم که از دور زدن و حاشیه رفتنم دم میاد. لب گرشا دوباره کش آمد.