دانلود رمان پروژه آخرین جاسوس نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: فریده صباغی
تعداد صفحات: 1843
خلاصه رمان: کیتی میدِن، نامزد اریک رِین فرماندهی سازمان امنیت جهانی، طی اتفاقی توسط مافیا کشته میشود. اریک که سال هاست با آنها مبارزه میکند، نقشهی جدیدی برای نابودی هاملار میکشد تا این ویروس و غدهی چرکی را هرچه زودتر از صفحه روزگار محو کند و برای این کار، فرزند سوم خانوادهی گزینهی مناسبیست. مردی که هیچ چیز از او نمیدانند. برادرزادهی اریک، النا برای انجام این ماموریت و نزدیک شدن به فرزند سوم انتخاب میشود اما غافل از این که…
قسمتی از متن رمان پروژه آخرین جاسوس
برنمی داشتند اما فرمانده برای ادامه دادن نیاز به عاملی داشت تا دوباره آن شور و اشتیاق را به قلب او بازگرداند. دعا می کرد که اریک به زودی آن را پیدا کند و انگار آن لحظه خدا صدایش را شنید که زلزله ی ده ریشتری اریک رین را سراغ بخش ویژه فرستاد. سم سلام به همه ورود زلزله آنقدر پرسروصدا بود که باعث شد برای لحظه ای همه دست از کار کشیده و با تعجب و کنجکاوی به شخص تازه وارد خیره شوند سم که حسابی از شنیدن آن صدای آشنا جا خورده بود
با ناباوری از روی صندلی اش بلند شد و به دختر جوان و پرشوری که برایشان دست تکان می داد چشم دوخت
کم کم، همکارانش هم برخواسته و مهمان تازه وارد را دوره
کردند. ببینید کی برگشته…النا با دلتنگی میان همکارانش رفت و یک به یک آن ها را در آغوش گرفت نزدیک یک سال میشد که آن ها را ندیده و دلش حسابی برایشان تنگ شده بود. سم که هنوز به چشمانش شک داشت، راه خودش را از میان همکارانش باز کرد و ناباورانه زمزمه کرد واقعا خودتی؟
النا با دیدن او لبخند بزرگی زد و با شیطنت همیشگی اش گفت: هی سم، دلت برام تنگ شده بود؟ مرد جوان لبخندی زد و موهای دختر را بهم ریخت تو بمب انرژی اینجا ،هستی مگه میشه دلم برات تنگ نشه؟ النا در حالی که یک دستش را دور شانه ی او می انداخت با شیطنت موهایش را از روی شانه به عقب هول داد و گفت: نمیدونم اینو باید به حساب تعریف بزارم یا نه اما بگو ببینم به نظرت خوشگل تر نشدم؟ سم با ژستی ،متفکر انگشتانش را زیر چانه اش کشید و چشمانش را ریز کرد .