باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان پسر بسیجی دختر تیگزاسی به قلم نازی_m با لینک مستقیم

دانلود رمان پسر بسیجی دختر تیگزاسی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا 

موضوع رمان: عاشقانه

نویسنده رمان: نازی_m

تعداد صفحات: ۸۶

رمان پسر بسیجی دختر تیگزاسی

خلاصا رمان: دفتر خاطرات مادر بزرگ ایدا دستم بود مادرم همش میگفت این دفتر خاطرات باید نسل در نسل توخانوادمون بچرخه داستان مادر بزرگ ایدا وپدر بزرگ رضا واقعا غمگین بود ولی اخربه سختی بهم رسیدن چشمام ازخوندن درد میکرد فردا بایدبه ایران برگردم چندساله ایرانو ندیدم ازبیست سالگی به پاریس رفتم تادرس بخونم دفتر خاطرات مادربزرگمو توچمدونم گذاشتم و…

قسمتی از متن رمان پسر بسیجی دختر تیگزاسی 

روبه تو سجده میکنم دری به کعبه باز نیست بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست به هرطرف نظر کنم نماز من نماز نیست مرا به بند می کشی ازاین رهاترم کنی زخم نمیزنی به من که مبتلا ترم کنی ازهمه توبه میکنم بلکه توباورم کنی قلب من ازصدای توچه عاشقانه کوک شد تمام پرسه های من کنار توسلوک شد عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست وقتی شکنجه گرتویی شکنجه اشتباه نیست قلب من ازصدای تو چه عاشقانه کوک شد تمام پرسه های من کناره تو سلوک شد

پویا .این مجید خسته نمیشد اینقد فک میزد تابه خونه رسیدیم بلخره پدرمادرشو دیدمنم باهاشون احوال پرسی کردم اینقد خسته بودم اجاز گرفتم رفتم حموم که صدای مجید باز امد ..مجید خائین کجا میخواستی بری تنهامیخوای بری حموم یادت رفته بود منو باخودت میبردی مجبورم میکردی برات کیسه بکشم هااپویا.هنگ حرفاش بودم همه داشتن نگاه میکردن مجید من کی توروباخودم حموم میبردماینقد حرف الکی نزن مجید زشته این حرفا وای مگه ازحرف زدن خسته میشد ..

مجید..جونم براتون بگه خاله جون قرارشد که برگردیم ایران منو طلاق بده هرچی گفتم من عاشقتم مگه به خرجش میرفت اخ ببینین همش منو میزنه امدم شکایتشو بکنم خاله این روزا منو میزنه .. مبینا..وای مجید مردم ازخنده خوشحالم توکنار پسرم بودی رعنا ممنون که پسرت مواظب پسرم بوده ..رعنا.عزیزم این حرفا چیه بااین وضعی که من دیدم پسرم پسرتو اذیت میکنه خخخ ازدستت…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دفتر خاطرات مادر بزرگ ایدا دستم بود مادرم همش میگفت این دفتر خاطرات باید نسل در نسل توخانوادمون بچرخه داستان مادر بزرگ ایدا وپدر بزرگ رضا واقعا غمگین بود ولی اخربه سختی بهم رسیدن چشمام ازخوندن درد میکرد فردا بایدبه ایران برگردم چندساله ایرانو ندیدم ازبیست سالگی به پاریس رفتم تادرس بخونم دفتر خاطرات مادربزرگمو توچمدونم گذاشتم و...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان پسر بسیجی دختر تیگزاسی
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: نازی_m
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: 86
  • 878 روز پيش
  • admin
  • 668 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.