دانلود رمان پلیس بازی به شرط عاشقی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی
نویسنده رمان: parasto_senda_z
تعداد صفحات: 111
خلاصه رمان: میگمـ پلیس بازے ولے توباورنڪنـــ…
عاخه من پلیســـ واونــ….من راهـ راستـــ واونـــ….
خلاصه بعدکلی دنگ وفنگ خانوم آنجلنا جولی وحاضرمیکنمـ وبه سمت اداره حرکت میکنیمـ…
تینوـ سایدا منم ببر…نگاه خنده داری بهش میکنم :همینم مونده بچه باخودم ببرمـ…. اخمی میکنه :خوبه من ازت بزرگترما اینقدرپروبازی درمیاری! انگشتموبه سرم میزنم: بزرگی به عقل نه به سن…که توازعقل محرومی! جعبه دستمال کاغذی روداشبردوسمتم پرت میکنهـ که ازپنجره ماشین بیرون میوفتهـ…
قسمتی از متن رمان پلیس بازی به شرط عاشقی
دست کشای چرم میشکیمو برمیدارمـ :بابا بزار من برمـ …. بابانگاهی بهم میندازهـ:ببین سایدا میگم نهـ یعنی نهـ…..پوفی میکنمـ بابا همیشه لج بازویه دنده بود…من بابا!! کلافه پشت سرش تندقدم برمیدارم :بابا قول میدمـ مراقب خودم باشمـ…سامی که دید خیلی اصراردارم گفتـ.:خوب بابا چراباهاش یکی ازسرگردای درجه دارو نمیفرستی!؟
با چشماشوریزکرد:سامی توهم دنبال سوژه باشـ تادنبال سایداروبگیری!دستمودورگردن سامی انداختم :قربونش بشم که همیشه هوای خواهر شوداره یاد بگیربابا …بابا سایدا !!! سامی موهاموپخش وپالکردوگفت :خب بیاپدرگرام هم که راضی کردمـ أمردیگه خانوم !!!؟من ـ مرسی تکی عین هسته هلو… پدرسوخته ای حوالم کردوبه سمت اتاق مخصوصش رفت… موبایلموتودستم جابه جاکردم ….
یک ،دو،سه…. من الوسلام خانوم محترم … سرکارخانوم تینو مهرآفرین؟ صدای پرازخواب تینوتوگوشم زنگ خورد:بعله خمیازه ای بلند کشید…شمآ؟ خانوم ؟ اه بگوبینم کی ای تواول صبحی وِراجیت گل کرده …. عصبانی شدم :هوی وحشی بامن درست حر ف بزنا!!! یه چنددقه سکوت…. گوشی وازخودم دورکردم تاصدای جیغشونشنوم ….