دانلود رمان چشمهای بی حیا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: رویا سینا پور
تعداد صفحات: 175
خلاصه رمان: فرهاد پسری هست که به تازگی از خارج برگشته ودختر یکی از اقوام علاقه ی خاصی به فرهاد داره .. بعد از مدتی که از خانواده و وطنش دور بوده به دیدن آشنایان میره و عاشق زنی شوهر دار میشه(کژال) که به هر نحوی که شده تمام سعیش رو میکنه که کژال و به دست بیاره…
قسمتی از متن رمان چشمهای بی حیا
دستی به صورتم که همیشه به تیغ التماس میکرد تا دوست ودشمن دانه های زود سپید شده را نبینند کشید و نگاه دزدانه ای به داماد جوانم که در واقع پسر خواهرم بود انداختم سپس پیشانی نازگل را بوسیدم و قطره اشکی که شاید درشتیش به حد یک مروارید میرسید را از گوشه بینی ام پاک کردم وگفتم : امشب در این لباس سپید که لباس بختت است همچون فرشته ای می مانی که عهد و پیمانی رابر بال هایت می کشی بعد آهی کشیدم که بیشتر شبیه نفس عمیق بود وافزودم خوب گوش کن نازگل من !
خوب میدانی که کوره راهی از جاده عشق به من وغروب زندگی ام اجازه نمیدهد تا در چنین موقعیتی و چنین
لحظاتی پای سفره عقد تو وامید بنشینم میدانم که میدانی چرا امشب مادرت در…گریه نکن نازگل من ، میدانی که پدر وظیفه دارد امشب راز دلش را برای
تو آشکار کند امید هم در کنار تو بزرگ شده و پا به پای تو دشواریهای کمبودها را در زندگی متحمل شدهامید هم مثل تو محتاج مادر بود اما به تفاوت اینکه مادر امید… پدر از عمه جان برایم بگو همین طور پدر امید بعد نازگل نگاهی به امید که سرش را پایین انداخته و نگاهش را به قران سفره عقد دوخته بود کرد وادامه داد…